برو دیده بانی بگمار/ هارپر لی

 

برو دیده بانی بگمار

 

هارپر لی

محمد عباس آبادی

 

انتشارات افراز

کتاب کشتن مرغ مینا را از این نویسنده قبلا معرفی کردم که کتاب فوق العاده ای هست از اونایی که باید خوندش حتما . این کتاب با شخصیت های همون کتاب نوشته شده . جین لوییز دختر بزرگ و مستقلی که دور از پدرش زندگی می کنه حالا برگشته به پدرش سری بزنه ، برادرش سال ها قبل مرده و هنری پسر همسایه که عاشق جین لوییز هم هست ور دست پدر شده جین داره بررسی می کنه شرایط اجتماعی چه تغییری کرده پدرش رفتاراش تصورات مردم توی دوره ها و زمان ها و مکان های مختلف و چالش هایی که بارش به وجود می یاد ...

در حقیقت این کتاب اولین کتاب هارپر لی بوده که پیش ناشر می بره و ناشر متقاعدش می کنه بعضی حوادث را جدا کنه و کتاب جدیدی در مورد اونا بنویسه . هر دو کتاب فروش بسیار زیادی داشتند و مورد استقبال قرار گرفتند اما به نظر من این کتاب دوم متوسط بود و در حد و اندازه مرغ مقلد نبود . نمی خوام بگم بد بودها نه اصلا فقط می گم در حد اون نبود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هیچ وقت با یه مرد بحث نکن ، به خصوص وقتی که دونی می تونی شکستش بدی .

 

تمام زن های دنیا یه مرد قوی می خوان که کاملا بشناسدشون ، مردی که نه تنها معشوقشون باشه که براشون مثل یه خدا باشه . احمقانه است ، نه ؟

 

هیچ چی تو این دنیا اون قدر بد نیست که نتونی درباره ش حرف بزنی .

کشتن مرغ مینا/ لی

کشتن مرغ مینا

 

هارپر لی

فخرالدین رمضانی

 

انتشارات امیرکبیر

اسکات و جیم خواهر برادر کوچکی هستند که مادرشان سال ها قبل مرده و با پدرشان اتیکاش در شهر کوچکی زندگی می کنند . پدر آنها وکیل شهر است مردی که اعتقادات و نقطه نظرهای خاص خودش را دارد برای انسانیت و عقاید هر شخص احترام زیادی قائل است و سعی می کند فرزندانش را به معنای واقعی انسان بار بیاورد . در آن زمان او مشغول دادگاهی است که مربوط به یک سیاه پوست است قرار است تام سیاه پوست به جرم تجاوز به دختری سفید محاکمه شود در حالی که معلوم است تام ان کار را نکرده و آتیکوس می خواهد از او دفاع کند مردم بر علیه آتیکوس هستند و او به عنوان یک پدر می خواهد فرزندانش در چنین شرایط دشواری درست رفتار کنند .

خوب داشتم تازه های نشر را می خوندم اما از نویسنده هایی که قبلا معرفی کردم که به عنوان حسن ختام تصمیم گرفتم سراغ این کتاب برم کتابی که واقعا دلم می خواست بخونمش و تجدید چاپش خبر خیلی خوبی بود . فوق العاده زیبا بود یکی از زیباترین کتاب هایی که توی زندگیم خوندم هم سبک نوشتن عالی بود هم دیدگاه های آتیکوس خوشحالم قبل از این که بچه ای داشته باشم این کتاب را خوندم و فکر می کنم اگر کسی بچه ای داره یا قصد داشتن بچه ای را داره حتما باید این کتاب را بخونه تا یک لحظه با خودش بگه می شه این جور هم بود ! نمی دونم چی بگم جز این که عالی بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگه بخوای با کسی تفاهم داشته باشی باید یاد بگیری به همه چیز از نقطه نظر او نگاه کنی ...

 

آد م هایی پیدا می شند که ... که اون قدر غصه ی دنیا را دارند که هیچ وقت یاد نمی گیرند تو این دنیا چه جور باید زندگی کرد .

 

هرکس حق داره هر طور می خواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند . اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم ، باید بتونم با خودم زندگی کنم . وجدان آدم تنها چیزیه که نمی تونه تابع نظر اکثریت باشه .

 

اگه کسی به تو لقب بدی داد ، لازم نیست بهت بربخوره . این لقب به تو صدمه نمی زنه ، برعکس نشون می ده که خود گوینده از لحاظ اخلاقی چه قدر فقیره .

 

آدم از پیش می دونه که شکست می خوره و با این همه شروع می کنه ، اعم از این که موفق بشه یا نه ، نتیجه هر چی باشه تلاش می کنه و جلو می ره . احتمال برد خیلی کمه اما گاهی هم آدم می بره .

 

اوضاع هیچ وقت آن طور هم که به نظر می رسد بد نیست .

 

آدم می تونه دوستانش را انتخاب کنه اما انتخاب قوم و خویش دست خود آدم نیست . قوم خویش آدم چه بخواد چه نخواد ، در هر حال قوم و خویش باقی می مونه . اگه آدم انکار کنه ، فقط خودش را دست انداخته .