ارواح ماه مهر

 

احمد بیگدلی

 

انتشارات افراز

رد چرخ ها : دو سرباز کنار هم و مجروح .

خیسی رخوتناک شب : به یاد کسی که در غربت دار فانی را وداع گفته .

شب جایزه : جایزه نگرفتن یک شهرستانی .

زهرا : عکس پیرمردی که پشتش در عکس هست .

ارواح ماه مهر : خانه ای که صاحبانش رفته بودند معلوم نبود چرا

پری ناز خانم : زنی که تا پیری منتظر معشوقش بود

همه ساکت بودند : یاد علی روغنی که همسرش و رفیقش را کشته بود .

اخرای رنگ باخته : مرد درون قطار و رویاها و فکرها

آخرین روز زندگی سومچای غمگین : دو برادر چسبیده به هم که ازدواج کردند .

کاظور و درخت کنار : برادری که در آلمان است و تنگ ماهی هفت سینش خالی است .

نخستین شب راوی : شهرازد قصه گو خواهرش دنیازاد و بتی که به دنبال ماجرای آنهاست .

خوب امسال دو تا کتاب دیگه هم از آقای بیگدلی معرفی کرده بودم اینم یکی دیگه از کتابای ایشون که سال 93 چاپ شده . همون احساس کلیم نسبت به اکثر داستان هاشون را اینجا هم داشتم قلمش بد نیست روونه خوبه اما من باهاش ارتباطی برقرار نمی کنم . خوشم نیومد از این کتاب هم البته اصلا نمی گم بد بودها اما چندان به مذاق من خوش نیومد .

 

قسمت زیبایی از کتاب

آیا می توان گفت برای انسان هم آغز و پایانی وجود دارد ؟آن هم همه ی آن پایان ها و آغازهایی که انگار تا ابد به هم می رسند و باز از یکدیگر دور می شوند ؟