دگردیسی در ضیافت/ موراویا

دگردیسی در ضیافت

 

آلربرتو موراویا

هاله ناظمی ، اعظم رسولی ، مژگان مهرگان

 

انتشارات کتاب خورشید

دگردیسی در ضیافت : مرد در مهمانی متوجه می شود که سر همه مهمانان به سر یک حیوان تبدیل شده .
سرزمین بدون مرگ : سرزمینی که مردمش بعد از پیری دوباره نوزاد می شوند .
توفان غریب الوقوع : مرد به تنهایی در کنار ساحل در حال قدم زدن است .
فالگیر : مرد فالگیر هیچ اعتقادی به فال گیری ندارد .
نوشته ی روی دیوار : زندگی مرد خیلی عوض شده و موفقیت دائم به سویش می آید .
جنون آئوستاکیو : زن جوان که عاشق ثروت است روزی گم می شود و شوهرش افکار پریشانی دارد .
بازدید از شرق : دیدار ازر مسجدی قدیمی .

مد بهاره : زن عاشق مد و لباس های مختلف است .
پنجره باز : دو خواهر سر باز و بسته بودن پنجره توافق نمی کنند .
بیگانه : وقتی بابا نوئل به خانه می آید .
شیطان در ییلاق : شهری که دو یک شنبه دارد .

به حماقت نائورومو : مردی افسانه ای که حماقتش در کشور زبان زد است .
هتلل مجلل : قرار است عروسی زوج جوان در هتل قدیمی و لوکس شهر برگزار شود .
درخت در خانه : روزی زن و شوهر متوجه می شوند که درختی در اتاق پذیرایی رشد کرده .
گل رز : سوسک طلایی به جای گل رز به کلم علاقه مند است .
جزیره : مردمی که در دهانه آتش فشان زندگی می کنند .

کتاب قشنگی بود نسبتا . داستاناشو دوست داشتم البته کلا تیپ داستانی نیست که شدید منو جذب خودش کنه اما قشنگه به نظرم . داستان ها مایه های سورئالیستی  زیاد دارن . خوب اینم یکی دیگه از تازه های نشر بود که توسط 3 مترجم انجام شده . کار خوبی هم هست اگه قصدتون آشنایی با موراویاست .

 

قسمت زیبایی از کتاب

در بعضی سفرها انگار همه چیز بر وفق مراد است و همین مسئله موجب می شود تا سفر حال و هوای جادویی پیدا کند .

دیوار و شمعدانی / موراویا

دیوار و شمعدانی

 

آلبرتو موراویا

اعظم رسولی

 

انتشارات خورشید

در مجموعه قبلی ( یک یز به هر حال یک چیز است " گفتم که اصل کتاب 44 داستان هست 20 داستان توی اون کتاب بود و 21 داستان دیگه اش هم توی این کتاب ترجمه شده است .

محاسبات سرانگشتی : مردی که دائما در پی تخمین درآمد دکترهاست .
انریکا بایله : ز اون نامه هایی که می گه یک نفر به این نامه توجه نکرد چه بلاهایی سرش اومد .
کی اینو گفته ؟ : مرد خواب می بیند که مرده و از زنش پرس و جو می کند .
دیوار و شمعدانی : زنی که به شوهرش مشکوک است  .
مکانیسم های خدمتگزار : مرد بسیار کار دارد و می خواهد همسرش را قانع به همکاری کند .
ابهامات : اشیایی که پیام می فرستند و مردی که در تفسیر پیام مردد است .
کلمات گوسفندند : مرد می داند دوستش و نامزدش به او خیانت می کنند ولی کلمات در اختیارش نیستند .
داستان های مصور : خانواده ای بسیار زیبا مثل داستان های مصور .
قمارباز : پسری که همه ذکرش قمار است و مادرش از او می خواهد یک روز به تماشای زندگی برود .
رونوشت : پسرک تصمیم می گیرد خانه دیگری نیز اجاره کند .
وجدان وظیفه شناس : مردی که هیچ چیر را به خاطر نمی سپارد .
چیزهایی که رشد می کنند : مرد ناگهان متوجه می شود در اثر مرور زمان خانواده اش چه قدر عوض شده اند .
هیولا : مرد احساس می کند گناهی کرده که آن را به خاطر ندارد .
قانون قانون ها : مرد تنها در صورتی کاری را انجام می دهد که قانون او را مجبور نماید .
آشتی : زن و مرد یک سال است جدا از هم زندگی می کنند و اکنون مرد به نزد همسرش آمده .

بی معنا : اختلافات زن و مرد بعد از رفتن از شهرستان .
الکن : مرد هنگام صحبت با زنش لکنت زبان دارد .

مرد قدرت : تشریح تفاوت وظیفه و قدرت .
پروتو : پسرک به دنبال مراد خود است و عاقبت او را می یابد .

ساکن سیاره ی ونوس : مردی که می گوید با دیدن اتفاقات نباید نتیجه گیری کرد .

بوها و استخوان : سگی که مشکوک به هاری است . اینجا راوی خود سگ هست .

این کتاب هم قشنگ بود . موضوعات جالب و قلم روان و زیاب و تاثیرگذار . خیلی خیلی دوباره به اشیا و رابطه ما با اطرافمون اشاره داره . چیز بیشتری نمی تونم بگم .

موراویا در بچگی سل استخوان می گیره و همین موضع باعث می شه مدرسه نره و زیر نظر معلم خصوصی درس بخونه و فقط بتونه دیپلم بگیره ولی با این وجود در آینده خیلی موفق می شه هم نویسنده موفقی می شه ، هم عضو پارلمان اروپا بوده . یکی از دلایل معروفیتش البته اینه که فیلم های زیادی از روی داستان هاش ساخته شده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

حرف هایی که زده می شوند تنها چیزهایی هستند که ملاک قرار می گیرند و قضاوت می شوند .

 

- تو خونه ی خودم هر کاری که دلم بخواد می کنم .
- نه خیر ، هیچ کس هر کاری که دلش بخواد نمی کنه . همه باید به هم احترام بذارن .

 

کار اصلی کلا توسط کارمندهای بسیار رده پایین انجام می شه . هر چی رده ها بالاترن ، کار بیشتر به یه بهانه و یه فرصت برای اعمال قدرت تبدیل می شه و سرانجام در رده های خیلی بالاتر ، کار بخار می شه ، ناپدید می شه : و دیگه چیزی به جز قدرت باقی نمی مونه و قدرت به خودش ختم می شه .

 

هر چیزی که وجود داره ، نقشش در همین وجود داشتنش خلاصه می شه . این ما هستیم که به دلخواه خودمون و خودخواهانه هر چیزی را تعبیر و تفسیر می کنیم . اما باید عادت کنیم که قضاوت نکنیم ، تعبیر و تفسیر هم نکنیم . باید اجازه بدیم هر چیزی به همان صورت بی معناش باقی بمونه .

یک چیز به هر حال یک چیز است /موراویا

یک چیز به هر حال یک چیز است

 

آلبرتو موراویا

اعظم رسولی

 

انتشارات خورشید

این کتاب هم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از آلبرتو موراویاست .

امر کن ، اطاعت می کنم : مرد که از کار اخراج شده عادت دارد کسی به او دستور دهد که چه کاری بکند .
چلستینا : زن و مرد یک ربات ساخته و او را به عنوان دخترشان دوست دارند .
یک آدم معمولی : مرد شیفته دختر گلفروش شده و او را به خانه اش دعوت می کند .
به دام افتاده : مرد می خواهد خودکشی کند اما زندگی دائما به او حمله می کند .
ارتباط : رمدی که بلد نیست ارتباط برقرار کند و توجه می کند که دوستانش چگونه با هم صحبت می کنند .
همه چیز بین : مردی که در یک لحظه همه چیز را با هم می بیند .
جرونتزیو : مرد برای مشاوره مالی پیش متخصص خانوادگیشان می رود اما ظاهرا مشکلات عصبی همه جا هستند .
بیدار شو : مردی که به 20 سالگی اش فکر می کند زمانی که عاشق دختر صاحب خانه می شود .
درسته : تکیه کلام شوهر درسته است و بحث های منطقی را قبول دارد .
خلوت : مرد حتی به زنش اجازه نمی دهد به خلوتش وارد شود و فکرهای عجیب غریب دارد .
برگشت : آدمی که در همه چیز در همه اشیا و آدم ها نقص و ناکاملی می بیند .
نشانه ها : روزی که همه چیز تسلسل خاصی دارد و آستین مرد خونی است .
میلانی : دخترک قصد ازدواج ندارد و چون بسیار زیباست پدرش فکر می کند او همیشه بر پسرها پیروز است .
رنگ ها و شکل ها : مردی که از رنگ ها متنفر است .
درخت ارغوان : پسری که از هر کاری حتی خوابیدن خسته می شود .
احتمالا : دیوانه ای که سعی دارد فرق دیوانه و شهروند خوب را توضیح دهد .
شلوغش نکنیم : همسر مرد فوت کرده و او می خواهد همه چیز را به شکل سابق برگرداند .
بی خانمان : مرد دیوانه ای که به معنی چیزها فکر می کند .
جعبه ی چینی : رئیس خود را به جای کارمندش قرار داده و خیال بافی می کند .
یک چیز به هر حال یک چیز است : مردی که به همه چیز حتی همسرش به یک دید نگاه می کند و همسر خود را نیز شی می داند .

کتاب قشنگی بود . داستان ها با مهارت نوشته شدند  هر چند به اندازه کتاب قبلی خلاقیت و تنوع موضوع توش نیست و موضوعات مشابه را هم بینشون می بینیم ولی خوب در مجموع کتاب خوبیه و دل نشین . خیلی زیاد به ارتباط آدم با اشیا ، رنگ ها و دنیای اطرافش با یک تغییر دید و یک زوایه دیگه اشاره داره . کتاب اصلی در حقیقت 44 داستان داره که در این کتاب 20تاش ترجمه شده .

بد نیست ذکر کنیم السا مورانته رمان نویس معروف همسر آقای موراویا بوده و خوب البته ایشون سه بار ازدواج می کنند که بیسیار بیسار نکته بدی هستش :دی ولی خوب خصوصیات خوبم داشته مثل اینکه عادت داشته اول کتاب های یک نویسنده را تمام کنه بعد بره سراغ نویسنده بعدی بله حالا هی به من گیر بدهید این چه روش مطالعه است :دی

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگر همه ی آدم ها همه چیز را ببینند ، دیگر چندان کسی نمی ماند که ادعا کند می تواند درباره ی دنیا به قضاوت بنشیند چرا که تعدد به بی طرفی می انجامد .

 

دنیا چرک نویسی است عظیم و بی قواره از چیزی که بعدا معلوم نیست چرا خلق نشد ، آزمونی است که به دنبال آن می بایست آزمون های دیرگ می امدند اما بدون هیچ توضیحی این اتفاق نیفتاد .

چه کسی در دریا مین کاشت؟

 چه کسی در دریا مین کاشت؟

 

 ایتالو کالوینو

اعظم رسولی

 

 انتشارات کتاب خورشید

  کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کالوینو است که به مسائل اجتماعی مانند مشکلات زندگی پس از جنگ ، دوران جنگ و ..... می پردازد . اصولا به نظر من موضوعات فردی و احساسی برای داستان کوتاه قشنگ ترند اما از این قضیه که بگذریم داستان های مجموعه ، داستان های زیبا و روانی هستند . کتاب خوبیه . توی زمینه اجتماعی موضوعات جالبی را انتخاب کرده و قشنگ هم از آب در اومدند . به خصوص فقر و ترس را خیلی خوب تصویر کرده

 سپیده دم بر شاخه برهنه : پیرمرد و پیرزن خسیسی که باغ خرمالو دارند و همیشه مراقبش هستند

از پدر به پسر : پدر و پسری که خرج خود را با گاو بارکششان در می آورند

خانه کندوها : مردی که در خانه ای دور از جامعه انسانی زندگی می کند

همخونی : جریان دو برادر در زمان جنگ

در یک هتل به انتظار مرگ : سربازانی که در هتلی زندانی هستند و هر روز عده ای یا آزاد یا کشته می شوند

اضطراب پادگان : در مورد مرد اسیری در پادگان

گرسنگی در بورا: موقع جنگ ، نبود نان در یک روستا و داوطلب شدن پیرمردی برای آوردن نان

دیدار در غذاخوری :دیدار یک ثروتمند گذشته و ثروتمند فعلی در یک غذاخوری

آرزو در ماه نوامبر : مردی که به دنبال لباس برای خود می گردد

اعدام یک قاضی : یک قاضی که همیشه ایتالیایی ها را تحقیر می کند

چه کسی در دریا مین کاشت ؟ : ماهیگیری که در دریا مینی خنثی نشده پیدا می کند و به دنبال صاحب آن است

  همه داستانهاش قشنگن نمی تونم بگم کدوم بهتر بود اما شاید " در یک هتل به انتظار مرگ " و " اعدام یک قاضی" به سلیقه ام نزدیکتر بودند . " سپیده دم بر شاخه برهنه " هم پایان زیبایی داره . کلا کتاب خوبیه .

ولی چه هنرمندی بوده کالوینو هم طنز هم رئال هم فانتزی هم داستان کوتاه ..... توی همه موارد هم اثار باارزش داره.جالبه بدونید ایتالو کالوینو مدتی هم عضو حزب کمونیست بوده و توی روزنامه های کمونیستی کار می کرده اما بعد به صورت ناگهانی از این حذب جدا می شه .

 قسمت های زیبایی از کتاب

 هیچ انسانی به خانه من نزدیک نمی شود ، از من می ترسند و حق هم دارند . اینکه می گویم حق دارند نه به خاطر اینکه بعضی داستان هایی که درباره من تعریف می کنند راست باشند ، همه دروغ اند و لایق خودشان اما کار خوبی می کنند که از من می ترسند . این همان چیزی است که من می خواهم .

 

 من هم مثل شما گاهی وحشت می کنم که نکند در اشتباهم اما باز مثل شما به زندگی ام ادامه می دهم .

 

 در آن لحظه چیزی که بیشتر به اضطرابشان دامن می زد این فکر بود : فردا از خواب بیدار می شدند و آنچه را که امروز اتفاق افتاده بود به یاد می آوردند .

 

 دردی که این نشانه ها به جانش می زدند ، راه جنون را به رویش می گشود.

 

در کوه ها مردانی دیگرند و صحبت هایی دیگر . مردانی که گرسنگی می کشند و شلیک می کنند اما نه از روی اجبار و نه به خاطر پول و یا به خاطر لذتی که از این کار می برند . مردانی که به خاطر خوب بودن بد شده اند .

قارچ ها در شهر

 

قارچ ها در شهر



ایتالوکالوینو
رضا قیصریه/اعظم رسولی/مژگان مهرگان

 

انتشارات خورشید



مجموعه ای از داستان هاست که گاه چند داستان نیز مرتبط با هم هستند . مثلا چند داستان پشت سر هم مربوط به یک خانواده است و در هر داستان یکی از ماجراهای آنها را تعریف می کند . به مفاهیم مختلفی مانند جنگ و رابطه رعیت و ارباب و خانواده های فقیر و ..... به عنوان عناصر اصلی اکثر داستان های این کتاب می شه اشاره کرد .
کتاب قشنگیه من که خوشم اومد ازش .

 

 قسمت هاي زيبايي از كتاب

 

کافی است شروع کنی به نپذیرفتن وضعیت فعلی ات و ان وقت خدا می داند تا به کجاها می رسی