پنلوپیاد

 

مارگارت اتوود

طهورا آیتی

 

انتشارات نی

داستان همون داستان پنلوپه معروف هست .  پنلوپه همسر اودوسئوس و دختر عموی هلن زیباروی افسانه ای است . اودوسئوس عازم جنگ تراوا برای باز پس گرفتن هلن میشه و پنلوپه باهوش و مظهر فداکاری منتظر اون می مونه بیست سال و با خواستگارا به صورت زیرکانه ای برخورد می کنه و البته داستان های زیادی از شوهرش می شنوه اما همچنان منتظر می مونه تا اون برگرده . در حالی که پسرکی داشته و 12 ندیمه نزدیک

اتوود افسانه قدیمی را دوباره نوشته اما این بار با یه دید دیگه از زبان پنلوپه با دیدگاه زنونه اش این که چی کار می کرده و چرا چه حسی داشته کی حسادت می کرده کی حس عشق داشته و ... و البته همسرایی 12 ندیمه ای که بی گناه دار زده شدند .

اینم یکی از کتابهای چاپ شده در سال 94 از اتوو عزیز هست که کلا دوستش دارم و کتاباش به دلم می شینه اینم کتاب جالبی بود دیدگاه قشنگی داشت البته خوب دونستن ماجرا از هیجانش می زنه اما عوضش اون قسمت کالبدشکافی روانی ماجرا را داره که می تونه جذذبتون کنه .

اتوود عضو انجمن سلطنتی کانادا، برنده نشان نروژی شایستگی ادب و نشان هنر و ادب شوالیه فرانسوی و عضو خارجی دپارتمان ادبیات آکادمی هنر و علوم آمریکاست و اکنون در تورنتو زندگی می‌کند.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی بدگویی های پشت سر یک زن دنیا را بر می دارد ، از دست او چه کاری بر می آید ؟ اگر از خودش دفاع کند گناهکار به نظر می رسد .

 

چرا کسانی که واقعا زیبایند فکر می کنند بقیه ی آدم های دنیا فقط محض سرگرمی آنها آفریده شده اند ؟

 

قلب هم کلید بود هم قفل و کسی که می توانست قلب انسان ها را رام کند و رازهایشان را بفهمد ، در رام کردن سرنوشت و به دست گرفتن رشته ی تقدیر خویش نیز موفق می شد .