جشن بی معنایی

 

میلان کوندرا

قاسم صنعوی

 

انتشارات بوتیمار

جشن بی معنایی رمانی هست که کوندرا اون را سال ها پس از آخرین رمانش منتشر کرد زمانی که دیگه خیلی ها معتقد بودند کوندرا قرار نیست رمان نویسی بکنه . توی این رمان 4 تا دوست را داریم که دارن یک جورایی سرخوشانه زندگیشونو می گذرونند و خیلی وقت ها واقعا فانتزی وار با مسائل برخورد می کنند . یک جورایی با این فلسفه که هی دنبال معنا و مفهوم نباشید لذت ببرید خوش باشید عین بچه ها که بی خیال می خندند .

خوب از کوندرا خیلی وقته چیزی معرفی نکردم و پارسال جز تازه های نشر محسوب می شد البته الانم زیاد قدیمی نیست ولی خوب . کتاب روان نوشته شده و می تونه خوشایند خیلی ها باشه چون با مفهومش خوب بازی می کنه . اما اصولا چون زیاد شبیه روحیه من نیست و کلا سبک کوندرا سبک من نیست برای من معمولی بود اما مسلما کتابی هست که برخی ها را شیفته خودش بکنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی آدم درخشانی می کوشد زنی را اغوا کند این زن احساس می کند که در مسابقه ای شرکت کرده است . ناگزیر می شود که او هم بدرخشد . بدون مقاومت تسلیم نشود . حال ان که بی معنایی او را می رهاند . از قید احتیاط ها آزاد می کند . توقع هیچ گونه حضور ذهنی از او ندارد . او را بی هم و غم و بنابرین آسان تر قابل دسترسی می کند .

 

هنگام رفتن به سوی مرگ انسان دیگر غم چیزی را که در جاده گذاشته است ندارد .

 

از دست خودم عصبانی ام . چرا از هر موقعیتی استفاده می کنم که خودم را مقصر بیابم ؟

 

حقوقی که کسی می تواند داشته باشد فقط به چیزهای پوچی مربوط می شوند که هیچ دلیلی وجود ندارد که بر سرشان جنگید یا درباره شان اعلامیه های مشهور را نوشت .

 

بی معنایی جوهر زندگی است . همه جا و همیشه با ماست .