مهتاب/ کاداره

مهتاب

 

اسماعیل کاداره

محمود گودرزی

 

انتشارات چترنگ

سال نشر : 1396

 نورا دختر چندان محبوب و زیبایی نیست و قرار است به گزموند نامزد کند در این زمان متوجه می شود ماریان دختر بسیار زیبا و باهوش شرکت شبی یک شعر عاشقانه برای همسر اینده اش خوانده و این موضوع را با دروغ های شاخ دار همه جا پخش می کند تا وانمود کند ماریان عاشق نامزدش بوده .... حال و هوای عاشقی نداره ها حال و هوای جوامع خفقان اور و مسموم را داره که چه طور یک نفر را تحت فشار قرار می دهند زندگیش را نابود می کنند و .... 

کاداره هم از نویسنده های شدیدا محبوب من هست . اون خودش توی دوران انور خواجه بوده و کتاب نوشته دوران کمونیستی با شنود فوق العاده شدید و سخت و این کتاب ها یه جورایی بازتاب تجربیات خودش هست .

کتاب قشنگیه فضا را خیلی خوب درآورده ولی خوب جز بهترین های کاداره نیست و من واقعا تصمیم آخر و حرکت ماریان را دوست ندارم زیادی نمادین و دور از ذهنه .

 

قسمت زیبایی از کتاب

مردم وقتی خوشبختند معمولا نسبت به دیگران سخاوت مندترند.

کاخ رویاها/کاداره

 

کاخ رویاها

 

اسماعیل کاداره

علی صنعوی

 

انتشارات آرادمان

مارک عالم از یکی از خانواده های بزرگ سلطنتی است البته از سوی مادری و قراره از فردا اولین روز کاری خودش را شروع کنه . اون قراره توی کاخ رویاها کار کنه . امپراطوری خواب های تمام مرد سرزمین را توسط پیک جمع می کنه به این سازمان می فرسته تا کارمندانش را اون ها را جداسازی و دسته بندی و پس از اون تفسیر کنند و بر اساس این تفسیرها و پیش گویی ها اقداماتی انجام می شه .

من خیلی موضوعات کاداره و کتاباشو دوست دارم و اومدن ترجمه جدید از کاراش واقعا خبر خوبی برام بود . این کتاب هم موضوع خیلی جالبی داره یک جور چیز فانتزی که واقعا باحاله و خیلی خوب هم یک سری نکات اجتماعی روابط و مراحل اداری را توش نشون داده نقد کرده بالا رفتن ها و پایین اومدن ها اما راستش یک مقداری خسته کننده و کند نوشته شده . در مجموع کتاب خوبیه و فیلمی هم از روش ساخته شده .  

کنسرت در پایان زمستان/کاداره

کنسرت در پایان زمستان

 

اسماعیل کاداره

مهین میلانی

 

انتشارات مرکز

محوریت اصلی کتاب نحوه زندگی مردم آلبانی در زمان خراب شدن روابط آلبانی و چین و در مجموع زندگی در جوامع کمونیستی است . سیلوا کارمند یکی از وزارتخانه های دولتی است و شوهرش گیرگی حامل نامه هایی است که چین و البانی برای هم می فرستند . برادرش آریان در ارتش دچار مشکل شده و خواهرش آنا که فوت کرده هنوز در ذهن ها جا دارد . شایعات زیادی در مورد آنا و اسکندر برمما نویسنده معروف وجود داشته و گفته می شده که کتاب " برای فراموشی یک زن " در حقیقت برای آنا نوشته شده ، زمانی که آنا تقاضای طلاق دارد شوهر او بحث را به دادگاه می کشد و معتقد است اسکندر موجب این امر است و در آن موقع متوجه می شوند شخص سومی به اسم بسنیک قرار است با آنا ازدواج کنه .

کتاب را چند سال پیش خونده بودم و شدیدا دوستش داشتم و وقتی یادش افتادم نتونستم در برابر وسوسه دوباره خوندنش مقاومت کنم . این کتاب خیلی برای من عجیب و خاصه . موضوع اصلی خود کتاب نه اما ریزه کاریهاش خیلی ذهنم را مشغول می کنه و این همه سال هنوز می دیدم که جملاتش و نام ها تو ذهنم هست . لیندا همکار سیلوا عاشق بسنیک است و هیچ دسترسی به او نداره و در آخر داستان فقط می بینیم که با هم دوستن عاشق این قضیه ام . اسکندر که عاشق آناست و اثری را راجع به ملاقات خودش و انا می نویسه و با اینکه همه می دونن خطابش آناست اون اثر را مستقیم به آنا تقدیم نمی کنه . درخت لیمویی که اول داستان به درون خانه می یاد و اخر داستان شکوفه می ده . جزئیاتش منو خیلی درگیر می کنه و خیلی دوستش دارم این کتاب رو .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کارهای بزرگ هیچ گاه از نزدیک خوب دیده نمی شوند . باید سال ها به عقب برگشت ، و حتی قرن ها ... تا وسعت و عمق مسئله را دریافت .

 

هیچ چیز وحشتناک تر از آن نیست که در اثنای کاوش های باستان شناسی از حسادت رنج ببری . خیال می کنی تمام این حفره ها را در گوشت تو کنده اند .

 

هچ چیز ناخوشایندتر از این نیست که انسان با آشنایی در خیابان برخورد کند که از روبه رو نمی آید ، بلکه از پشت سرتان می آید و همان مسیر شما را طی می کند .

 

هیچ پدیده ای دوباره به صورت اولیه خود تکرار نمی شود و حتی مارکس اشاره هم کرده است که اگر واقعه ای یک بار به شکل فاجعه رخ دهد ، بیم آن می رود که روزی به صورت مضحکه ای تکرار شود .

 

هر بار که زمستان بر شیشه های پنجره ها بکوبد ،
تو ، هر چند هم که نباشی ، باز می گردی .
هر چند هم به شکل موسیقی ، عزا و صلیب در آیی،
بازت می شناسم و به سویت پر می کشم .

چه کسی دورونتین را باز آورد؟

چه کسی دورونتین را باز آورد؟

 

 اسماعیل کاداره

قاسم صنعوی

 

انتشارات مرکز

  خانواده ورانا در دهکده ای در آلبانی زندگی می کنند . این خانواده 9 پسر و یک دختر به نام دورونتین دارد . دورنتین بر خلاف رسوم معمول به ازدواجی مردی از دیاران دور دست در می آید و مادر بسیار بی تاب است. برادر دورنتین به نام کنستانتن به مادر قول اکید می دهد که هر زمان دلتنگ دختر شد او را به دیدارش خواهد برد . بلافاصله بعد از رفتن دورونتین ، جنگی رخ می دهد که هر 9 برادرش کشته می شوند و دسترسی به محل سکنی دختر نیز وجود ندارد . مادر بسیار دلمرده و غمگین است و مدام بر سر قبر کنستانتن می گوید که پس قول تو چه شد ؟!!!!!! 3 سال بعد نیمه شب دورونتین در خانه را می زند و می گوید کنستانتین مرا به این جا آورد و مادر می گوید اما او 3 سال پیش مرده است .

فردی مامور بررسی این سوال می شود "چه کسی دورونتین را باز آورده است ؟" و رمان به صورت معما گونه و همراه با افسانه به پیش می رود .

  قشنگ بود خوشم اومد ... موضوعش عالی بود .... اشارات قشنگی هم به اختلافات کلیساهای مختلف داشت

  جالبه بدونید که گفته می شود که کاداره در رمانهایش مسائل گوناگونی را مطرح می کند که اگرچه در ابتدای امر ربط چندانی به هم ندارند سرانجام به هم می پیوندند و نهری سیال را به وجود می آورند . از همین رو رمانهای او را رمان سنفونیک می نامند .

  

 قسمت های زیبایی از کتاب

  این نوع برخوردها که طوفانی در پی ندارند در واقع زیان بار تر از دعواهای آشکارند که معمولاً اشتی به دنبال دارند . به عکس این گونه برخوردها روزها و روزها طول می کشند و به دنبال دلایل مناسبی می گردند تا آشکار شوند و چون بهانه آنها معمولاً بی مورد و غیرقابل توجیه است ، بغض و کینه و در نتیجه عدم تفاهم ناشی از آنها خیلی تلخ تر از دنباله های دعوایی عادی است .

   

 برخی امور که فی النفسه ساده هستند ، گویی برای ممانعت از کشف شدن سادگی شان ، دارای این قدرت هستند که در اذهان ایجاد ابهام کنند .

آوريل شكسته

آوريل شكسته

 

 اسماعيل كاداره

قاسم صنعوي

 

انتشارات مرکز

داستان در قرن بيستم در كوهستان هاي آلباني جريان دارد . جايي كه مردم همچنان در قيد و بند رسوم و سنن قديمي هستند . قوانيني كه ضامن اجرايي جز عرف ندارد اما همين عرف پشتوانه عظيم اين اجراست . قوانين بسيار وحشيانه و سنتي است .

در اين قوانين مهمان اهميت فوق العاده بالايي دارد و چيزي شبيه به نيمه خداست . روزي رهگذري در خانه برشيا را مي زند تا اندكي غذا به او دهند . خانواده برشيا نيز از او پذيرايي مي كنند و سپس مرد خانواده او را بدرقه مي كند تا راه خروجي روستا را نشانش دهد . در اين هنگام فردي از خانواده " كريه كيك" به اين رهگذر شليك مي كند و او را مي كشد . مجمع روستا اعلام مي كند كه طبق قوانين انتقام خون اين رهگذر به عهده خانوده برشياست و از خون مهمان نمي توان گذشت . در قوانين به ازاي هر خون بايد خون ديگري ريخته شود . اين ماجرا انتقام گيري كه رسمي معمول و عادي در كوهستان است ساليان سال بين دو خانواده هست و 44 نفر كشته مي شوند و داستان ما در جايي شروع مي شود كه گيورگ از خانوده برشيا بايد يك نفر از خانواه كريه كيك را بكشد . بعد از اين قتل كه در مارس صورت مي گيرد خانواه مقتول يك مهلت يك ماهه به قاتل مي دهند كه زندگي را به صورت دلخواه تجربه كند و بعد از آن كسي از خانواده مقتول سايه به سايه او را دنبال خواهد كرد تا به سوي سر يا قلب او شليك كند. مهلت گيورگ تا نيمه اوريل است . گيورگ 26 ساله امسال مانند ديگران نيست او تنها يك اوريل شكسته را براي زندگي در اختيار دارد .

 

اين قوانين واقعا وجود داشته حتي تا اواخر قرن 20 يعني چندي پيش در اصطلاح هم اون را Kanun مي خوانند در مورد همه چيز قانون داره و اين قضيه "خون" واقعا عجيبه اگر خون كسي از خانوده شما ريخته شد بايد خون فرد مقابل را بريزيد و بعد خانوده اون فرد بايد خوني از شما بريزند و همين طور نسل در نسل ادم كشي ادامه داره تا جايي كه نسل ها منشا اين ماجرا را نمي دونند ... توي كتاب راجع به بعضي قوانين اشارات جالبي داره

 

كلا قشنگ بود . موضوع داستان را واقعا دوست داشتم عالي بود اما به نظرم اگه روي حالات روحي گيورگ بيشتر كار مي كرد خيلي خيلي بهتر مي شد . در كل كتاب خوبي بود خوشم اومد . يك جوري اثر گذاري گذشته بر آينده رو نشون مي داد

 

قسمت زیبایی از کتاب

 

معمولاً تمام فكرهايي را كه به سرش راه پيدا مي كرد با "بسيان" در ميان مي گذاشت ، به همين جهت اگر گاهي كلمه ي رنجاننده اي از دهانش مي پريد "بسيان" ناراحت نمي شد ، زيرا كه آخرالامر اين غرامت صداقتش بود .

زمستان سخت

زمستان سخت

 

 اسماعیل کاداره

مهستی بحرینی

 

انتشارات نیلوفر

این رمان به بررسی رویدادهای مرتبط با جدایی آلبانی و شوروی می پردازد . منتقدان به این رمان لقب " جنگ و صلح " زمان ما داده اند .

داستان توجه به برهه ای از زمان دارد که انور خوجه در آلبانی در راس حکومت کومنیستی است و کمونیست قدرت بزرگی در برابر بلوک غرب می باشد . شاهد طرز تفکر بورپواهای قدیم و کمونیست ها و پارتیزان ها هستیم . در آن زمان خروشچف نیز در راس حکومت شوروی بوده و به دلیل یک تمرد از سوی البانی ها سعی می کند زهر چشمی به انها نشان داده و از فروش گندم به این کشور که هیچ گونه تولید گندمی ندارد و کاملا وابسته به شوروی است خودداری می کند . آلبانی گندم خود را از فرانسه می خرد و بر اختلاف در قلمرو کمونیست ها در دنیا شایعه می شود . در کنفرانس شوروری ، دو کشور به توافق نمی رسند و انور خوجه علیه استبداد شوروی سخنرانی می کند . سایر کشورها از کشور مادر یعنی شوروی حمایت می نمایند. کمک های خود به البانی را قطع کرده و برای باز پس گرفتن وامها انها را تحت فشار قرار می دهند . شوروی تمام متخصصان خود را از البانی خارج کرده و کشور به نوعی فلج می شود . شوروی قوای نظامی خود را از البانی پس گرفته و نهایتا نیز قطع رابطه سیاسی را اعلام نموده و کنسول گری خود را تعطیل می نماید .

شخصیت اصلی رمان خبرنگاری است که به عنوان مترجم راهی کنفرانس مسکو می شود . در بازگشت او از وخامت اوضاع خبر دارد . اوضاعی که مردم ماه ها بعد از ان اگاه می شوند . این فشار او را خرد کرده ، باعث سوء تفاهماتی می شود و نهایتا رابطه او و نامزدش به هم می خورد . اما این موضوع فقط یک پیکر کوچک هست . کتاب شرح جدایی آلبانی و شوروی و اوضاع البانی در ان زمستان سخت می باشد .

 

خود کاداره نویسنده البانیایی هست که هنگام بروز اختلاف میان کشورش و شوروی از انجا اخراج می شه .

 

 

قشنگ بودم خوشم اومد . خیلی اطلاعات در اختیار ادم می ذاره و خود داستان هم جوری پردغدغه نیست که حواستون را از اطلاعات منحرف کنه . البته رمان طولانیه و فونت ریزی هم داره باید حوصله دار باشید برای خوندنش . توی کتاب کاملا با شخصیت های کتاب ژنرال ارتش مرده سر و کار داریم که خوشم نیومد از این کار .

 

پسره بعد از به هم خوردن رابطه اش با نامزدش خیلی راحت با اوضاع کنار می یاد . دوسش داره دختر رو می خواهد باز با هم باشن اما راحت قبول می کنه که تموم شده همه چیز . گاهی بهش فکر می کنه اما نه اکثرا. بعد هم سریع با یک دختر دیگه دوست می شه . البته نامزدشو دوست داره اما خوب دلیلی نمی بینه شاید به خودش زجر بده . معتقده تو این شرایط این قدر کار هست که عشق و ازدواج و نامزدش توش گم هستن . چه غمگین چه واقعی . اما دلم می خواست اشتی کنن .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 

آن دو با اندکی سرمستی در برابر شیشه هاس بزرگ یک مغازه مبل فروشی ، در میان نیمکت ها ، تخت خواب های دو نفره و قفسه ها در نوسان بودند . همه چیز در این ویترین یادآور زندگی زناشویی بود و حتما اشخاص تنها با دیدن آن اندکی دریغ می خوردند .

 

 

آیا ممکن است فرودگاه هایی به وجود بیاید که در انها خبری از جدایی نباشد ؟

  

 

هر آنچه در این جهان بزرگ است آفرینشی همراه با رنج داشته است .

 

  

سرما در این جهان ، از هر چیزی آسان تر احساس می شود .

 

 

پیرمرد گفت : دیگر نمی خواهم حرف هایتان را بشنوم . چه آدم های بدبختی هستید !

با گام های بلند دور شد ، اما پیش خود فکر کرد : چه آدم بدبختی هستم ! 

 

ژنرال ارتش مرده

ژنرال ارتش مرده

  

اسماعیل کاداره

مجید حاتم

 

انتشارات فکر روز

  داستان در مورد یک ژنرال ایتالیایی است که مامور می شود 20 سال پس از جنگ به آلبانی برود و جنازه سربازانی را که در این کشور خاک شده اند به میهن باز گرداند . داستان در مورد تفکرات سرهنگ در بین این ارتش مردگان و تقابلات او با مردم آلبانیست .

فوق العاده خوشم اومد خیلی روون نوشته شده بود . اصلا نمی شد زمین گذاشتش . سبک نوشتنش عالی بود موضوعش هم به نظر جدید بود .

 

این کتاب اولین رمان و جنجال برانگیزترین رمان کاداره می باشد . اسماعیل کاداره تاكنون چند بار براى دريافت جايزه نوبل ادبى نامزد شده اما به خاطر رويكردهاى سياسى اش همواره از دريافت آن محروم شده است.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

 هزاران مادر در انتظار پسران خود بودند . بیش از بیست سال بود که بی صبرانه منتظر بودند و این هم درست بود که ماهیت انتظار آنها خیلی تغییر نکرده بود . دیگر امروز منتظر پسران زنده خود نبودند ، اما نمی توان در انتظار مرده ها هم نبود .

 

 آلبانیایی ها همیشه دوست داشتند یا بکشند یا کشته شوند . وقتی برای جنگیدن دشمنی پیدا نکنند ، همدیگر را می کشند!

  

 خدا عالمه که مردم تو شعرهایشان چه چیزهایی می خواهند بگویند . می شود خاکشان را زیر و رو کرد ، ولی هیچ وقت نمی شود در اعماق روحشان نفوذ کرد .

 

 عجز و درماندگی ام به خاطر این است که بیش از حد به او فکر می کنم .