خروس طلایی/رولفو

خروس طلایی

 

خوان رولفو

بهمن یغمایی، ستاره یغمایی

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1398

خروس طلایی : مردی که به صورت اتفاقی وارد حرفه جنگ خروس ها می شد .

فرمول پنهانی : یک جورایی حالت شعر داره .

زندگی خودش را خیلی جدی نمی گیرد : بچه در شکم مادر .

قطعه ای از شب : زن هر جایی و ازدواج

نامه ای به کلارا : نامه عاشقانه احساسی

کاستیلو د تی یو : باران شدید روستای اجدادی مجسمه ها

پس از مرگ : اتفاقات بعد از مرگ

عمه سسیلیا : عمه ای که پسر را بزرگ کرده ناگهان مرده.

کلئوتیلده : مرد همسرش را کشته

پدرم :آوردن خبر مرگ پدر

مثل دیروز :کشیش

سوزانا فاستر : سوزانا باران

او در جنگ و گریز بود : انتقام سال های دور

توقف آنژل پینزون : پسری با فکر انتقام 

کاشف : مرد سرخ پوست و پروتده

خوان رولفو را هم بسیار زیاد دوسش دارم دیگه حرفی برای گفتن نیست . فکر نمی کردم کتاب دیگه ای داشته باشه دیدن مجموعه داستان جدید ازش خیلی مسرت بخش بود بیشتر کتاب همون داستان خروس هست که بسیار هم قشنگه بقیه قصه ها کوتاهن بعضی ها حتی یه جور انگار کمن ناقصن بد نیستن ها اما اون زیبایی داستان اولم ندارن اما در مجموع خوبه .

دشت سوزان /رولفو

دشت سوزان

 

خوان رولفو

فرشته مولوی

 

انتشارات ققنوس

کتاب مجموعه 15 داستان کوتاه از خوان رولفو است .

ماکاریو : پسرک دیوانه ای که با مادرخوانده و خدمتکاری جوان زندگی می کند . داستان تلخ و شوک برانگیز است .
عاقبت زمیندار شدیم : مردم تهی دستی که دولت زمین های بیابان را به آن ها می بخشد .
تپه کومادرس : توریکوها ساکنین تپه هستند که همه را فراری داده اند .
بس که آس و پاسیم ! : دخترکی که سیل گاو جهیزیه او را برده است . عاشق این داستانم .
مرد : مردی که کل خانواده ای را به قتل رسانده  .
در سپیده دم : مردی که اربابش را کشته است . اربابی که با دخرت خاوهرش رابطه نامشروع داشته .
دشت سوزان : جنگ و دعوای دولت و خرابکارها .
تالپا : مردی مریض است و همسر و برادرش تصمیم دارند او را به دیدن باکره مقدس ببرند . محشره این داستان .
به آن ها بگو مرا نکشند : مردی که پس از سال ها قرار است تقاص قتلی که مرتکب شده را پس بدهد .
لووینا : لووینا سرزمین است که غصه با باد در آن جا به جا می شود .
شبی که تنهایش گذاشتند : گروهی که در حال فرار هستند و مردی که جا می ماند .
به یاد آر : یادآوری دوستانی از گذشته .
سگی پارس نمی کند : مردی که فرزندش بر پشتش است و برای مداوا او را به شهر می برد .
پاسو دل نورته : مردی که برای بهتر شدن وضع زندگی اش به سفر می رود و زن و فرزندش را به پدر می سپارد .
آناکلتو مورونس : آناکلتو قدیسی که با زنان سر و کار دارد .

کتاب فوق العاده زیباست . یکی از بهترین مجموعه داستان های کوتاهی که تا به حال خوندم و حتما توصیه می کنم بخونیدش . همه داستان ها زیبا روایت شدند و لحن داستان فوق العاده رمز آلود و زیباست .
خوان رولفو از بزرگترین نویسندگان مکزیکی است که فقط دو کتاب داره یکی دشت سوزان و دیگری رمان معروف پدرو پارامو که قبلا معرفیش کردم و کتاب بسیار زیباییست . وجود حجم کم آثار منتشر شده، براي آثار رولفو احترام فراواني قائل شده‌اند به طوري که درسال 1970 برندة جايزه ادبيات مکزيک شد و در سال 1980 به عضويت آکادمي‌ زبان درآمد و در سال 1985 اسپانيا جايزة سروانتس را براي دستاورد‌هاي ادبي به او اعطا کرد.
جالبه بدونید رولفو وقتی  شش ساله بوده پدرش کشته می شه و دو سال بعد هم مادرش فوت می کنه و او مجبور می شه 4 سال در پرورشگاه به سر ببره .  توی داستان هاش به جنگ ، قتل ، روابط بد پدر و پسر و عذاب وجدان و گناه اشارات زیادی داره .

جلد کتاب هم بسی زیباست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

همان جا دراز افتاده بود و به ما که در می رفتیم نگاه می کرد ، مرگش را با ما قسمت می کرد . انگار داشت به ما می خندید ، با دندان های خون آلود و نمایانش .

 

حالا می دانم که ناتالیا از کاری که کرده ، ناراحت و پشیمان است . من هم همین طور . اما این پشیمانی نه ما را زا شر احساس گناه خلاص می کند و نه آرامش از دست رفته مان را به ما پس می دهد .

 

حالا می آیی و می خواهی دل مرا نرم کنی ، اما نمی دانی که دوباره زنده کردن یک مرده سخت تر سات تا زندگی تازه به کسی دادن .

پدرو پارامو

 

پدرو پارامو



خوان رولفو
احمد گلشیری

 

انتشارات ققنوس


کتاب در مورد پسری است که در جست و جوی پدر خویش به دهکده ای می رود و در حقیقت داستان با این جمله شروع می شود
"من به کومالا امدم چون به من گفتند که پدرم ، پدرو پارامو نامی ، اینجا زندگی می کرده"

به نظرم شروع بی نظیری داره


داستان با روند عادی جلو نمی ره و اوایلش شاید داستان خیلی سختی به نظر بیاد اما با جلو رفتن کم کم متوجه قضیه می شید
کتاب جالبی بود یعنی موضوعش بعدا که متوجه قضیه شدم جالب شد برام با روند تازه ای شما را با کل قضیه داستان اشنا می کنه حالت یک داستان گویی صرف نیست در کل کتاب خیلی خوبی بود