ساعت شوم
ساعت شوم
گابریل گارسیا مارکز
احمد گلشیری
انتشارات البرز
داستان زندگی روزمره یک شهر و شهروندانش هست با کشیش و شهرداری که هر کدوم سعی دارن مردم را به شیوه خودشون رهبری کنند . اتفاقات ساده ای که در حین حل کردنشون چه اتفاقات عظیم تری را باعث می شن و .....
کتاب بدی نبود یعنی خوب بود اما به نظرم نه خیلی خوب
قسمت های زیبایی از کتاب
زندگی چیزی نیست جز یک سلسله فرصت های پیاپی برای زنده ماندن
از خانه ای نیمه مخروبه کودکی بیرون دوید که فریاد می زد دریا را در یک صدف یافته . پدر انجل صدف را به گوشش گذاشت به راستی دریا آنجا بود .
حتی فاعل ترین فاعل ها روزی به مفعول های مفلوکی بدل می شوند .
+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۸۷ ساعت 10:46 توسط فرانک
|
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه