و این حقیقت /بلو

و این حقیقت

 

سال بلو

منصوره وحدتی احمدزاده

 

انتشارات افراز

داستان در مورد مردی به نام هری تریلمن ، مردی امریکایی است که ظاهرش شبیه چینی ها می باشد . هری در نوجوانی عاشق دختری به نام امی بوده ، اکنون بعد از سال ها و ازدواج و بیوه شدن هر دو ، باز هم می بینیم که این عشق پابرجاست و هری به امی فکر می کند . هری که به خدمت مرد ثروت مندی درامده در اثر دستورات رئیس خود دوباره در کنار امی قرار می گیرد و ...

کتاب عشق و شهوت و وفاداری و ... را مورد بررسی قرار می ده می بینیم که چه طور افراد توی زندگیشون تصمیم می گیرند چه طور عشق تاثیر گذاره ، رفتارهای جنسی بی بند و بار را مورد انتقاد قرار می ده و..

به نظر من اصلا کتاب خوبی نبود عین یک کلاف سردرگم بود انگار به هم وصل نبود اتصال ها جون دار نبود که گمونم دلیلش مترجم ناتوان باشه جوری که وقتی می خونید اصلا ارتباط صحنه های مختلف را حس نمی کنید دلیلش را متوجه نمی شید بعد از خوندن کل داستان فقط می شه متوجه شد چهارچوب ذهنی نویسنده چی بوده . حالا شاید بخونیدش و با من موافق نباشید ولی کتاب برای من ضعف ترجمه زیادی داشت یعنی مترجم قلم گرمی نداره .

 

اینم یکی دیگه از کتاب های جدید بلو هست که 88 به بازار اومد البته جدید که منظورم ترجمه جدیده وگرنه خود سال بلو که چند سال فوت کرده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تا زمانی که برای حدس زدن چیزی وجود داشته باشد ، مطمئنا کسی هست که آن را حدس بزند .

 

اگر حقایق روشن شوند ، معلوم می شود که مردم پشت میله خطاکارتر از مردم بیرون نیستند .

مرد معلق/بلو

مرد معلق

 

سال بلو

منصوره وحدتی احمد زاده

 

انتشارات اختران

 ژوزف همراه با همسرش ایوا زندگی آرامی را می گذراند تا اینکه به خدمت سربازی فرخوانده می شود و به ناچار از شغل خود استعفا می دهد اما از موقع فرخوان تا رفتن رسمی او به سربازی حدود یک سال به طول می انجامد . این دوران برای او بسیار آشفته است نه امکان سر کار رفتن دارد نه می تواند از آزادی خود استفاده کند ، شدیدا بداخلاق شده و عادات عجیب و غریبی پیدا می کند ، بسیار سرگردان است و مشغول نوشتن خاطرات روزانه اش می شود. در این زمان نگاه او به زندگی تغییر می کند احساس معلقی دارد به دیگران با دیده حقارت نگاه می کند و دیگران نیز همین نظر را راجع به او دارند . او بسیار سرگردان است و به هیج جا نرسیده است ....

قشنگ بود سردرگمی را خوب نشون می داد . شاید بشه کتاب مردانه ای بهش گفت احتمالا آقایون باهاش بیشتر ارتباط برقرار کنند چون شاید موضوعش و نشون دادن حالت برزخ ، انتظار ، بی تکلیفی و عدم رغبت به دنیا ، زن و مرد نداشته باشه اما یک جور زاویه نگاهش و لحنش مردونه بود . خوب بود در کل . هر چند اقای بلو خیلی از عدم مسئولیت پذیری مردها تو داستانهاش دفاع می کنه و به نظر من که اصلا پذیرفته نیست . بالاخره مرد باید نسبت به زندگی خانوادگیش و گذران اقتصادی این زندگی دغدغه هایی را حس کنه .

سال بلو در سال 1977 نشان طلای رمان ، در سال 1984 نشان لژیون دنور ، در سال 1990 نشان کانون ملی کتاب ، در سال 1995 جایزه بنیاد فورد ، در سال 1975 جایزه پولیتزر و در سال 1976 جایزه نوبل را را کسب نمود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

یک ریز کتاب های جدید را سریع تر از آنکه بتوانم بخوانم می خریدم . چون تا زمانی که مرا احاطه کرده بودند وسعت زندگی ام را تضمین می کردند و بسیار با ارزش تر و ضروری تر از زندگی روزمره ای بود که مجبور به ادامه ان بودم .

 

در هر کس نشانه ای خنده دار و غیر عادی وجود دارد . نمی توانی همه چیز را با هم تحت کنترل درآوری .

 

آیا خداوند واقعا وجود دارد ؟بله خداوند وجود دارد چه او را تصدیق کنیم چه نه .

 

نمی خواهم اویزان زندگی شوم . من نه آن قدر فاسد شده ام و نه آن قدر سرسختم که بتوانم زمانی که زندگی ام در خطر نابودی است از آن لذت ببرم .