کفچه ماهی/ گراس

 

کفچه ماهی

 

گونتر گراس

عبدالرحمن صدریه

 

انتشارات فردوس

یک کتاب دو جلدی از گونتر گراس که البته جز تازه های نشر هم نیست اما حالا که بحثش شد دیدم بد نیست این کتاب را هم به خاطر موضوع خاصش معرفی کنم .

راوی ما مردی هست که زنش بارداره و اون توی هر ماه براش داستان هایی را تعریف می کنه از گذر تاریخ و تغییر و تحولات قدرت و کشاکش بین زنان و مردان این که چه طور اوایل همه چیز مادرسالار بود مردها هیچ حقی نداشتند و در دست زنان بودند و چه طور پیشرفت کردند و کفچه ماهی کسی بود که سعی در کمک به مردان داشت که الان دادگاه زنان در حال محاکمه اون نیز هست .

از نظر موضوعیت جالبه و بیشتر از بقیه کتاب های گراس هم دوسش دارم اما در مجموع اصلا نویسنده مورد علاقه من نیست و ارتباط عمیقی نمی تونم باهاش برقرار کنم کتاب سخت خوانیه برام و برخلاف جذابیت کلی موضوع دوستش ندارم .

قسمت زیبایی از کتاب

آن کس که قادر به زایمان نیست حداکثر پدری احتمالی است و از لحاظ طبیعی بسیار فقیر است .

 

من بهترین یار توام ، به من می توانی اعتماد کنی ، هر وقت اوضاعت ناجور شد ، می توانی به من تکیه کنی .

دره جزامیان/امیرفجر

 

دره جزامیان

 

میثاق امیرفجر

 

انتشارات فردوس

خوب این بار اومدم سراغ  رمان از آقای امیرفجر تا این مدل از نوشته هاشون را هم امتحان کنم .

فرخ دکتر جوانی هست که شادی خودش هم درست نمی دونه از زندگی چی می خواد و نهایتا راهی یک جزامخانه در تبریز می شه تا مدتی اونجا داوطلبانه کار کنه . اینجا شاهد تحولات روحی فرخ ، کریستینا راهبه ای که که به بدترین کارها را با خوش رویی انجام می ده ، عارف مردی که به دنبال عرفان است و زندگی و فرزند خود را پشت سر جا گذاشته و تفکرات جذامیان می پردازیم .

خوشم نیومد . خوب آقای امیرفجر مفاهیم و مباحث قشنگی توی ذهنش داره بحث های معناردار زیادی توی نوشته هاش در جریانه اما به دل من نمی شینه چون سبک ادبیش و نوع نوشتنش را دوست ندارم و دیگه اینکه به نظرم زیاد چهارچوب دار نیست داستانهاش بیشتر در پی این هست حرفایی که داره رو بزنه حالا هر طوری که شد .

اقای امیرفجر دو تا دختر داره به اسم های نگار و نوا !

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بخند مرد . دنیا پر از چیزهای مضحک است که می شود به آن ها خندید .
مضحک ها گریه آورند دکتر .

 

تو از آن منی ، اکنون و ابد . حتی در مرگ نیز رهایت نمی کنم .

 

اغلب مرد زشت و ناقص نه بر خود بلکه بر جهان پیرامون خود فائق می آید چرا ؟ زیرا می خواهد به قلمرو ناداشته های خود که زیبایی پرتوی از آن است دست یابد ، آنگاه روز به روز درجه اعتیادش بیشتر می شود تا آنکه به افیون قدرت مطلق دل خوش می کند . تمامی سرداران و جهان گشایان نه تنها زشت بلکه اغلب جسما و یا روحا به نوعی ناقص الخلقه بوده اند . دنیا را لنگ ها و اعورها و کوتوله ها و زشت ها فتح کرده اند .

 

هیچ کس را نمی توان با اسلحه وادارا به محبت خود کرد .

آشفتگان شيفته/ لاگرلوف

آشفتگان شيفته

 

سلما لاگرلوف

پرويز داريوش

 

انتشارات فردوس

كتاب در حقيقت مي شه گفت چند تا داستان بلنده كه به هم ربط دارند . ژنرال بنگت لوئنسكولد نظامي شجاعي بوده كه ثروت زيادي براي خاندان مهيا مي كنه و يك انگشترم داشته كه از شاه هديه گرفته بود و براش خيلي عزيز بوده و وصيت مي كنه موقع مرگ اون انگشتر را هم باهاش دفن كنن و بازماندگانش چنين مي كنند اما وسوسه باعث مي شه يك زن و مرد دهاتي سراغ اون قبر رفته و انگشتر را بدزدن و به نفرين ژنرال دچار بشن و زندگيشون بد يمن بشه . حالا ادامه داستان در مورد افراد ديگه اي هست كه انگشتر به دستشون مي افته و سرنوشتشون و همين طور داستان هايي از نسل هاي بعدي اين دو خانواده و مراودات عشقي كه بينشون به وجود مي ياد و البته بحث اصلي بر روي كارل آرتور پسر جواني هست كه مي خواد به مال دنيا پشت كنه و شارلوت دختري كه با حيله عشق اون و كارل آرتور را از بين مي برند .

قشنگ بود در حقيقت براي من خيلي قشنگ بود اصلا هم حال و هواي يك داستان اروپايي را نداشت بيشتر آدمو به ياد آمريكاي لاتين و فضاي پرتوهم اون داستان ها مي اندازه مثل اين كه قصه اي از ايزابل آلنده باشه ، نفرين ها ، تقدير ، انگشتري جادويي و .... برام خيلي جذاب بود .

خانم سلما لاگرلوف اولين خانم برنده جايزه نوبل ادبيات هستند ايشون عضو يك خانواده زمين دار بوده كه خانواده بعدها مجبور به فروش اون زمين مي شوند ولي سلما عاشق اون زمين بوده و وقتي جايزه نوبل را مي بره با پولش مي ره و دوباره اون زمين را خريداري مي كنه .

 

قسمت هاي زيبايي  از كتاب

اين زن مي دانست كه آرزوها فاقد قدرتند وليكن هر چه بود عجيب بود كه اين مرد آمده بود .

 

وقتي كسي را كه دوست داري تو را دوست نداشته باشد ، خيلي سخت است .

 

من از عشق مي ترسم . من مي دانستم ريشارد چگونه آدمي است اما عشق وادارم كرد با او ازدواج كنم . از عشق متنفرم!

 

نبايد فكر كني مي تواني از چيزي كه برايت از پيش مقدر شده بگريزي .

همسران خوب/ الکوت

همسران خوب

 

لوئيزا ام . الكوت

شهين دخت رئيس زاده

 

انتشارات فردوس

اين كتاب ديگه رسما ادامه همون كتاب زنان كوچك هست و وقايعش هم همون گونه هست كه وقتي بچه بوديم شنيده بوديم كه مي گن اين طور مي شه . داستان در مورد سرنوشت دخترها توي جوونيشون هست . مگ توي قسمت يك با جان بروك نامزد شده بود و اينجا بررسي زندگي مشتركش هست اما دختراي ديگه مجرد هستند و توي اين قسمت شرح داده مي شه كه چطور به سمت آينده و پيدا كردن زوج دلخواهشون پيش مي رند .

من دوسش نداشتم دليلش هم روشنه ديگه قبلا گفتم من اصلا ادامه ماجرا را نمي پسندم من حتما مي خوام جو با لري ازدواج كنه و نويسندگي را ادامه بده نمي خوام آروم و سر به راه بشه و اين قدر روي اين قضيه اصرار دارم متاسفانه متوجه هيچ جنبه ادبي كتاب نمي شم .

كتاب مربوط به ازدواجه بنابرين شايد براتون جالب باشه بدونيد كه خانم الكوت خودش هيچ وقت ازدواج نكرد!

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

يكي از خاصيت هاي عشق زيباتر كردن انسان است .

 

زندگي زناشويي چه حواسي مي خواهد و چه صبري ! به قول مادرمان به همان اندازه هم عشق .

 

اين نهايت ناشكري است كه آدم بخواهد همه نعمت هايي را كه در اختيارش است فقط به خاطر اين كه آن چيزي را كه مي خواسته به دست نياورده است ناديده بگيرد .

 

دوست داشتن و دوست داشته شدن چيز فوق العاده اي است .

تل گرسنه/ دوموریه

تل گرسنه

 

دافنه دوموريه

عبدالرحمن صدريه

 

انتشارات فردوس

جان مسي كه از فاميل هاي پول دار منطقه است فهميده تپه معروف دهكده يعني تل گرسنه حاوي مس است بنابرين با صاحب انجا شريك مي شود تا معدن مس راه بيندازد و سود سرشاري را شامل حال نوادگانش كند خيلي ها معتقدند اين كار و دست بردن به طبيعت عملي زشت و نا به جاست و براي فاميل او بدبختي مي آورد اما جان مسي گوشش بدهكار اين حرف ها نيست كتاب سرگذشت چند سال از خانواده اوست سرگذشت كساني كه صاحب معدن مي شوند و آنچه بر انها حادث مي گردد .

كتاب قشنگي بود اگر به عنوان كتاب كلاسيك كتاب پرماجرا و سرگرم كننده سراغش بريد مي تونه راحت شما را با خودش همراه كنه شخصيت ها و سرگذشت هاي زيادي داره و كلا داستان هاي كلاسيك اگر شجره نامه اي باشند قدرت جذبشون بالا مي ره .

گفتم كه خانم دوموريه انگليسي اند اما خوبه به اينم اشاره بشه كه تحصيلاتشون را توي پاريس انجام دادند .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم ديگران را به خاطر ارزشي كه دارند دوست نمي دارد ، آنان را به خاطر خودشان دوست دارد .

 

بدترين رفتار در جهان اين است كه آدم براي تحمل شكست ناتوان باشد .

 

هميشه در دنيا كساني خواهند بود كه كاري را بهتر از تو مي توانند انجام دهند ، تو بايد فقط در فكر اين باشي كه كارها را به بهترين نحو كه برايت امكان دارد انجام دهي .

 

وقتي بايد كاري انجام شود ، مردان عمل چه قدر نادرند .