تایپه/ ملویل

تایپه

 

هرمان ملویل

پرویز داریوش

 

انتشارات به نگار

سال نشر : 1370

هرمان ملویل توی یک خانواده ثروت مند متولد می شه اما بعدها پدرش ورشکسته می شه و اون مجبور می شه از 12 سالگی سر کار بره در سن 18 سالگی هم وارد کار دیانوردی می شه و به عنوان ملوان سوار کشتی می شه . این کتاب شرح اون سفره که چه طور از روی دریا بودن و کاپیتان خودخواه خسته می شه و وقتی به جزیره ای می رسند علی رغم آگاهی از آدم خوار بودن افراد جزیره با یک ملوان دیگه تصمیم می گیرن از کشتی فرار کنن و توی جزیره مخفی بشن . اونا با سختی های زیادی به یک قبیله می رسن که خیلی هم 2 جوان سفیدپوست را تحویل می گیرن و ادعا دارن آدم خوارم نیستن و ....

کتاب نسبتا جالبیه خاطرات منحصر به فردیه یه حسی داشتم مثل همون زمانی که سفرنامه برادران امیدوار را می خوندم اگر اونها زندگی کردن پس به زندگی ما چی می شه گفت این همه تجربه های بکر این همه ماجراجویی . در ارتباط با نحوه زندگی این قبایل در ارتباط با سفرنامه به نظر من نمونه های بهترم هست اما اینم کتاب بدی نیست و ارزش خوندن را حتما داره .

بارتلبی محرر/ ملویل

بارتلبی محرر

 

هرمان ملویل

هوشنگ پیرنظر

 

انتشارات آگاه

سال نشر : 1357

بارتلبی محرر ، داستانی از وال استریت : بارتلبی محرری است که در دفتر وکالت استخدام می شود اما وقتی رئیس کاری را از او می خواهد که مطابق میلش نیست می گوید ترجیح می دهم انجام ندهم !

ساز زن : مرد نابغه ای که بسیار زیبا ویلون می زد اما اکنون فراموش شده اما روحیا اش شادتر است .  

ناکام خوشبخت : پیرمردی که دستگاهی برای خشک کردن مرداب ساخته ولی موفق نمی شود .

جیمی رز : مرد جوان و ثروت مندی که تمام هستی خود را از دست می دهد .

یک مجموعه داستان با یک پیام کلی در مورد کسایی که بعد از ، از دست دادن ثروت ، شهرت و موفقیت های خیالیشون تازه خوشبخت تر و شادمان تر هم بودند اینکه روال درست زندگی همیشه همین نیست که داریم می ریم و ظاهرا خیلی هم خوشیم شاید گاهی باید یک تکونی خورد یک اصلاحی انجام داد . یک جور دیگه به دنیا نگاه کرد . کتاب قشنگیه .

راستش یکی دیگه از اون پرونده هایی که می خواستم سر و سامونش بدم آقای هرمان ملویل بود که علی رغم شهرتش من فقط دو تا کتاب ازش معرفی کردم و گفتم اگه بشه یکی دو تا کتاب دیگه هم توی لیست بیارم . ایشون در ابتدای کتاب نوشتند : " تقدیم به همه ی بارتلبی های جهان که به نظام بایگانی راکد شوریدند گو اینکه از پوسیدن در گوشه ی زندان یا تیمارستان فراتر نرفتند."

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تصور یا رویت تیره بختی مردم فقط تا حد معینی عواطف شریف انسانی ما را برمی انگیزاند اما در پاره ای موارد خاص ، از آن حد که گذشت ، دیگر چنین نمی شود .

 

یکی از آرام ترین و خردمندانه ترین ساعات زندگی انسان زمانی است که شخص بامداد از خواب بیدار می شود .

 

گاهی احساس شیرین وظیفه شناسی انسان را به سرنوشتی تلخ دچار می سازد .

بيلي باد ملوان /ملویل

بيلي باد ملوان

 

هرمان ملويل

احمد ميرعلايي

 

انتشارات فردا

بيلي باد ملوان جوان و بسيار زيبايي است كه همگان او را بسيار دوست دارند . او مجبور مي شود كه در يك كشتي نظامي انگليسي به كار بپردازد و اين رويدادها نيز در زمان جنگ و سخت گيري نظامي اتفاق مي افتد . بيلي پسري شديد مثبت و خوب است و كلاگارت معلم اسلحه كشتي مردي شرور و بسيار بدجنس مي باشد كه سعي در ايجاد دردسر براي بيلي دارد .

خيلي افتضاح بود . داستانش كه بي مزه بود از اين موضوعات عاميانه و شخصيت هاي سياه و سفيد يعني يك جورايي عين داستان كودك بود . نثرش كه هم خيلي خيلي بده البته به اندازه موبي ديك اضافه گويي نداره ولي خوب اصلا باهاش ارتباط برقرار نكردم  و اعتراف مي كنم با دقت هم نمي خوندمش چون خوشم نمي يومد . چه كنم هر چي هم بگن ملويل نويسنده بزرگيه من هيچ لذتي از كاراش نمي برم . جالبه بدونيد اين كتاب بعد از مرگ نويسنده چاپ شده .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

چه كسي مي تواند در رنگين كمان پايان رنگ بنفش و آغاز رنگ نارنجي را با خطي مشخص كند ؟ تفاوت رنگ ها را به طور مشخص مي بينيم ، اما دقيقا در كجا يكي به درون ديگري مي ريزد و مي آميزد ؟ داستان عقل و جنون نيز چنين است .

 

چهل سال پس از هر نبرد براي فردي غير جنگجو آسان است تا در اين باره كه نبرد چگونه مي بايست انجام مي شد استدلال كند . اداره جنگ به طور فردي و زير آتش ، و در ميانه دود و دمه كور كننده آن ، چيز ديگري است .

موبی دیک یا وال سفید

موبی دیک یا وال سفید



هرمان ملویل
پرویز داریوش

 

انتشارات امیرکبیر




ناخدا آهاب یک صیاد وال است که یکی از پاهای او را وال سفید مشهوری به نام موبی دیک قطع کرده است . اهاب از حس انتقام به مرز جنون رسیده و می خواهد هر طور شده موبی دیک را بکشد ......
داستان کلا به شرح سفر وال گیرها و توضیحات و تشریحات مختلف وال می پردازه ..... چهارچوب داستان قشنگه و اخرش هم خوب جمع شده اما واقعا نثر سنگینی داره . من خیلی بدم اومد لغات قدیمی نثر سنگین ادم یاد بوستان سعدی و اینجور چیزها می افتاد .... اصلا فکر نمی کردم این قدر مقاومت کنم که بتونم بخونمش ...
به نظرم بهتره همون فیلمش را دید فقط


ملویل از نویسندگانی بوده که بعد از مرگ به شهرت می رسه

 

 قسمت زیبایی از کتاب

 دراین زندگی هیچ پیشرفتی ثابت و بی بازگشت نیست