شب ملخ/مجابی

شب ملخ

 

جواد مجابی

 

انتشارات اسپرک

سال نشر : 1369

حفره ای در آسمان : بمباران در سینما
ساکنان زیر زمین : بمباران گورستان .
کنسرت اشباح :کنسرتی که اعضایش فوت کرده اند .
بازی های پنهان : زنی به دنبال همسر گم شده اش در وسط بمباران ها .
خدایان در تعطیلات : بمباران خانواده ها فکرها ...
کبوترها و گوسفندان : ساخت خرابه های جنگ یاد آن روزها
بی رابطه با : پیراهن های رقصان کنده شده
اشراق های جسم : معاینه و درمان مجروحین
موش ها و اجباری ها : سربازی سال های بعد و آنها که نماندند تا آینده را ببینند.
شاطر خدنگ : مادری به دنبال فرزندش .
باران باستانی : رفتن برق فیلم جنگ
آسیای ترس : جا به شدن جنازه های شهدا .
من- او من : کسی در گور کس دیگر
فواره ی باشکوه زنبق ها :بمب در زیر زمین
این نیز بگذرد : کاغذهای پخش شده در اثر بمباران

واقعا نمی دونم چی باید از این کتاب بگم خلاصه هم سختم بود بنویسم جور خاصیه یک کتاب از حال و هوای جنگ داستان ها نه مجزان و مستقل نه کامل و به هم پیوسته و رمان وار . قصه ها و تکه هایی مرتبط و جدا و گسسته و پیوسته برای نشون دادن شرایط جنگ و زندگی مردم توی اون برهه . ایده اش جالبه خود کتابم بد نیست من اون قدرم دوست نداشتم .

در مورد آقای مجابی باید بگم علاوه بر نویسندگی ، به شاعری ، روزنامه نگاری و نقاشی و هنرهای تجسمی هم اشتغال دارند .

 

قسمت زیبایی از کتاب

این همه حرف از گذشته نمی گذارد آینده شروع شود .

طوبا و معنای شب /پارسی پور

طوبا و معنای شب

 

شهرنوش پارسی پور

 

انتشارات اسپرک

طوبا دخترک مرد دانشمندی به اسم ادیب است دختری با موهای طلایی که پدر به فکر می افتد بر خلاف سایر زنان به او سواد بیاموزد و ادب ! طوبا سنی ندارد که پدرش فوت می کند و پسر عموی پیری خواستگار مادر است ، طوبا برای نجات مادر همسری خودش را به مرد پیش نهاد می کند و این چنین است که زندگی طوبا آغاز می شود . دختری نوجوان در اواخر قرن 19 و پیرزنی نالان در قرن 20 . داستانی که شاید در حقیقت یکی از موارد مورد نظر آن بازدید تاریخ ایران ، سیر تحولات و شخصیت و طرز فکر افراد در دوره ای از تاریخ از اواخر قاجار تا اوایل پهلوی است . از سوی دیگر سرگذشت زن ، اطرافیانش ، عروج روحانی او و ... در کتاب گنجانده شده .

خیلی قشنگ بود واقعا دوسش داشتم . طرز تغییر یک دختر جوان و سرزنده و علم دوست به یک پیرزن غیر قابل تغییر و مخالف نو آوری را خیلی خیلی خوب بیان کرده بود . تاریخ ایران ، نحوه طرز تفکر مردم ، آشفتگی مملکت و جلوه های ترقی توی کشور ار خوب و شفاف به تصویر کشیده بود . خیلی هم استعاره داره و مفاهیم استعاری که نمونه بارزش همون حضور اساطیری و پر رمز و راز لیلا و شاهزاده گیل هست که عجیب منو یاد بوف کور می اندازن یا این همه اشاراتش به تثلیث و سه تایی بودن . خیلی خیلی خوب بود فقط مشکلم این بود که در یک جایی دیگه طوبی محور داستان نبود دخترش مونس و بعد مریم و کمال اصل قصه بودند به نظرم این کار سطحی و عامیانه بود و از دست هر کسی ساخته . هنر این بود که حتی اون شرایط را نیز می تونست از دید طوبی تصویر کنه و کتاب هنزو شگفت زده کنه آدم رو .

پ . ن : پارسال فکر می کردم از نویسنده های جدید کشور عقبمم و خیلی تلاش می کردم کتاب های فارسی چاپ جدید را بخونم و امسال تو فکرم بزرگایی داره کشورمون که نمی شناسمشون و توی برنامه ام بودند مثل احمد محمود مدرسی ساعدی که خوندمشون و یکی دو تای دیگه که اجمالی و کتاه چند تا از کتاباشون را مرور می کنم .

خانم پارسی پور از نویسنده های معروف کشور هستند که پدرشون یک قاضی شیرازی بوده ولی خوب متولد و بزرگ شده تهران هست . ایشون توی رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران تحصیل کردند و بعد در رشته زبان و فرهنگ چینی در دانشگاه سوربن ادامه تحصیل دادند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

هرگاه در اسفند بنفشه می کاشتی ، در بهار باغچه ای پر از بنفشه داشتی ، بنفشه برای خود می اندیشید ، خاک برای خود و آب برای خود . همراه با هم یک ترکیب روح بخش را به وجود می اوردند . همین قدر دانسته فعلا کافی بود .

 

این حرامیان کارشان به جایی رسیده بود که می خواستند آب تهران را در لوله بکنند ، به این بهانه که آب کثیف نشود ، تا چه بشود ؟ هر وقت خواستند لوله آب را ببندند و شهر را صحرای کربلا کنند . می خواستند در خیابان ها سنگ ریزه بپاشند و قیر بکشند تا مردم نتوانند راه آب ها را تمیز کنند .

 

یک دختر زنده که بچه حرامی در شکمش داشته باشد نفرت انگیز و نجس است . همان دختر اگر این طوری کشته شده باشد جزو معصومین طبقه بندی می شود .

 

یک چیزی مثل چینی توی دلش شکسته است ، هزار تکه شده نمی تواند بندش بزند . چینی هزار تکه را نمی شود بند زد .

 

جامعه نمی تواند زن بی شوهری را که در جست و جوی عشق است تحمل کند .

 

خانه از پای بست ویران است اما نباید آن را آتش زد باید ساختش .

غریبه در شهر /ساعدی

غریبه در شهر

 

غلامحسین ساعدی

 

انتشارات اسپرک

داستان در مورد مشروطه طلبان و تلاش روس ها  زیردستان آنها برای خاموش کردن این قیام می باشد . ماجرا در تبریز اتفاق می افتد زمانی که ستارخان از بین رفته و شایع شده که عمویش امام قلی می خواهد به شهر قشون کشی کند و روس ها در به در دنبال او هستند . امام قلی در حقیقت وجود خارجی ندارد و سردمداران نهضت برای حفظ روحیه مردم این شایعه را ایجاد نموده اند ولی هم زمان با همین سخنهاست که غریبه ای به نام حیدر وارد شهر شده و همه گمان می برند که او امام قلی است و...

خیلی قشنگ بود واقعا روان و زیبا نوشته شده و از یک موضوع ساده و شاید حتی کسل کننده داستان جذابی ایجاد کرده که اصلا کسلتون نمی کنه و حتی پایین گذاشتن کتاب سخته . خیلی هنرمندانه می نویسه و جاهایی بخش های داستان را قطع می کنه که خستگی ایجاد نمی شه و با اشتیاق سراغ قسمت بعد می رید . همین طور خیلی با ریزه کاری های ظریف نحوه مبارزات مخفیانه و جرقه های کوچیک واسه آتیش های بزرگ را نشون داده . یعنی خیلی واقعی داستان را طرح ریزی نموده .

آقای ساعدی 7 تا رمان نوشتند که 4 تاش نیمه تمام و چاپ نشده است دو تاش را هم قبلا معرفی کرده بودم توپ و تاتار خندان و خیلی دلم می خواست حتما سومین رمان چاپ شدشونم مطالعه کنم که اون موقع نشد و الان فرصتش پیش اومد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مرد داد زد : گذشته ها گذشته .
عالی باف گفت : هیچ وقت گذشته نمی گذره . یادتون باشه .

 

تنها دنبال حق رفتن است که آدمی را آدم می کنه ، شرف انسانی همینه .

 

صبر تنها درمان زخم های روح آدمیزاده .

عافيتگاه /ساعدی

 

 

غلامحسين ساعدي

انتشارات اسپرك

كتاب دنديل ، داستاني داشت به نام عافيتگاه كه خوشم اومد ازش ، براي همين وقتي ديدم كه آقاي ساعدي فيلم نامه اي هم به همين نام دارند تصميم گرفتم حتما بخونمش . اين فيلم نامه را براي آقاي مهرجويي نوشتند .

دكتر تهراني براي ماموريتي عازم جنوب است . او قرار است باورها و لغات بومي دهكده هاي جنوب را گردآوري كند و به دليل طغيان رود مدت زيادي در انجا ماندگار مي شود . تفاوتش با داستان كوتاه در اين بود كه اينجا به شگفتي هايي كه دكتر در جنوب مي بينه و عادات عجيب زندگي اشارات بيشتري شده و نحوه پيوند زندگي دكتر با اين زندگي را شفاف تر بيان مي كنه . شروع داستان خيلي عادي و عاميانه بود . توصيفات جنوب و زندگي مردمنش خيلي خوب بود ولي نحوه شكل گيري پايان داستان توي داستان كوتاهش را بيشتر پسنديدم . با همه اينا در مجموع كتاب خوبي بود .

اينم يادم رفت اشاره كنم كه آرامگاه آقاي ساعدي در نزديكي آرامگاه صادق هدايت است .

 

قسمت زيبايي از كتاب

هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد ، آدم نبايد زياد چيزي را بخواهد ، نبايد با سرنوشت جنگيد ، چون هر چه آدم بيشتر چيزي را بخواهد كمتر به آن مي رسد و عذابش بيشتر مي شود .

بالون مهتا/مدرس صادقي

بالون مهتا

 

جعفر مدرس صادقي

 

انتشارات اسپرك

مهتا مردي هندي است كه با قدرت تفكر قادر به كارهاي عجيب و غريب زيادي است و مي تواند مردم را مجبور كند كه كاري كه او مي خواهد را انجام دهند . مهتا يك بالون سفيد دارد كه با آن در مدت كوتاهي به هر نقطه از جهان كه بخواهد سفر مي كند و اكنون تصميم دارد سيما را به نزد پدر و مادرش در آمريكا ببرد ...

خوب شديدا خوندن اين كتاب را طول دادم و اون جور كه بايد ازش لذت نبردم . با اين وجود و با توجه به عدم تمركز مناسبم باز هم فكر مي كنم كتاب قشنگي بود و ارزش خوندن رو داره .

آقاي مدرس صادقي از نويسندگان معروف و مهم كشورمون هستند كه اصفهاني هم مي باشند :دي