تپه های سبز آفریقا/ همینگوی

تپه های سبز آفریقا

 

ارنست همینگوی

رضا قیصریه

 

انتشارات کتاب خورشید

توی زندگی نامه همینگوی خوندیم و می دونیم که عاشق شکار بوده . این کتاب هم تعریف و توصیفی هست از سفر همینگوی و همسرش به آفریقا برای شکار حیوانات . کل کتاب هم همینه جاهای مختلف شکارهایی که می کنند نعقیب و گریزها توصیف منظره ها و .....

نمی دونم چه چیز بیشتری می شه گفت از کتاب در عین اینکه دوستش هم نداشتم . خوب در درجه اول من از شکار بدم می یاد و هیچ انگیزه ای برای خوندن لحظات اون ندارم و در درجه دوم وقتی چیزی موضوعی نداره و قرار نیست به جای خاصی ختم شه شاید هیجان زیادی هم توش نباشه اما خوب ممکنه خیلی ها هم تا این حد به موضوع بی علاقه نباشن و از کتاب لذت ببرن چون توصیفات خوب و ترجمه مناسبی داره . می شه ازش لذت هم برد هر چند من نبردم .

از همینگوی زیاد معرفی کردم اینم یکی از تازه های نشر بود که گفتم سری بهش بزنم .

دگردیسی در ضیافت/ موراویا

دگردیسی در ضیافت

 

آلربرتو موراویا

هاله ناظمی ، اعظم رسولی ، مژگان مهرگان

 

انتشارات کتاب خورشید

دگردیسی در ضیافت : مرد در مهمانی متوجه می شود که سر همه مهمانان به سر یک حیوان تبدیل شده .
سرزمین بدون مرگ : سرزمینی که مردمش بعد از پیری دوباره نوزاد می شوند .
توفان غریب الوقوع : مرد به تنهایی در کنار ساحل در حال قدم زدن است .
فالگیر : مرد فالگیر هیچ اعتقادی به فال گیری ندارد .
نوشته ی روی دیوار : زندگی مرد خیلی عوض شده و موفقیت دائم به سویش می آید .
جنون آئوستاکیو : زن جوان که عاشق ثروت است روزی گم می شود و شوهرش افکار پریشانی دارد .
بازدید از شرق : دیدار ازر مسجدی قدیمی .

مد بهاره : زن عاشق مد و لباس های مختلف است .
پنجره باز : دو خواهر سر باز و بسته بودن پنجره توافق نمی کنند .
بیگانه : وقتی بابا نوئل به خانه می آید .
شیطان در ییلاق : شهری که دو یک شنبه دارد .

به حماقت نائورومو : مردی افسانه ای که حماقتش در کشور زبان زد است .
هتلل مجلل : قرار است عروسی زوج جوان در هتل قدیمی و لوکس شهر برگزار شود .
درخت در خانه : روزی زن و شوهر متوجه می شوند که درختی در اتاق پذیرایی رشد کرده .
گل رز : سوسک طلایی به جای گل رز به کلم علاقه مند است .
جزیره : مردمی که در دهانه آتش فشان زندگی می کنند .

کتاب قشنگی بود نسبتا . داستاناشو دوست داشتم البته کلا تیپ داستانی نیست که شدید منو جذب خودش کنه اما قشنگه به نظرم . داستان ها مایه های سورئالیستی  زیاد دارن . خوب اینم یکی دیگه از تازه های نشر بود که توسط 3 مترجم انجام شده . کار خوبی هم هست اگه قصدتون آشنایی با موراویاست .

 

قسمت زیبایی از کتاب

در بعضی سفرها انگار همه چیز بر وفق مراد است و همین مسئله موجب می شود تا سفر حال و هوای جادویی پیدا کند .

یک روز ناظر انتخاباتی /کالوینو

یک روز ناظر انتخاباتی

 

ایتالو کالوینو

مژگان مهرگان

 

انتشارات کتاب خورشید

کتاب رمان خیلی کوتاهی از کالوینو هست در مورد مرد کمونیستی که ناظر انتخاباتی هست توی حوزه ای که افراد رای دهنده معلولین شدید جسمی یا ذهنی هستند و مادران و پدران روحانی به جای اونها رای می دهند . اتفاق خاص دیگه ای هم نمی افته . شخصیت اصلی داستان یعنی آمرگو توی این مدت فلسفه خودش ، حقه بازی برای جمع آوری رای ، مسئولیت در برابر به دنیا آوردن یک بچه و ... را مورد بررسی قرار می ده .

کتاب متوسطی بود به نظرم طنز روابط سیاسی و قدرت را اونم توی یک مسئله جدی مثل انتخابات خیلی خوب و ظریف نشون داده بود ولی خوب خیلی خشک بود صمیمیتی نداشت من به شخصه اصلا از ترجمه اش خوشم نیومد به نرم خیلی بد بود و فرمالیته ولی خوب دیدم کسایی را که ترجمه را خیلی هم خوب می دونستند .

جالبه بدونید آقای کالوینو این کتاب را بر اساس تجربیات شخصیش نوشته و چنین اتفاقی هم در ایتالیا می افته و ظاهرا با چیزی معروف به قانون تقلب انتخاباتی و رای گیری از معلولین ذهنی حذب دموکرات مسیحی کرسی های زیادی را از ان خودش می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگر از جنبه های مختلف به مسائل نگاه کنیم ، برای هر چیز معنای خوب و بد وجود دارد .

 

ما به هر چیزی سریع تر از آنچه تصورش را می توان کرد عادت می کنیم .

 

هیچ چیز به اندازه ی دید سهل انگارانه ی آدم ها نسبت به موضوع زاد و ولد او را مشمئز نمی کرد ، مردمی که هر چه گرسنه تر و عقب افتاده تر بودند ، بیشتر بچه دار می شدند نه به این خاطر که بچه می خواستند بلکه به این خاطر که همه چیز را به دست غرایز ، بی توجهی و بی بند و باری می سپردند .

چه کسی در دریا مین کاشت؟

 چه کسی در دریا مین کاشت؟

 

 ایتالو کالوینو

اعظم رسولی

 

 انتشارات کتاب خورشید

  کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کالوینو است که به مسائل اجتماعی مانند مشکلات زندگی پس از جنگ ، دوران جنگ و ..... می پردازد . اصولا به نظر من موضوعات فردی و احساسی برای داستان کوتاه قشنگ ترند اما از این قضیه که بگذریم داستان های مجموعه ، داستان های زیبا و روانی هستند . کتاب خوبیه . توی زمینه اجتماعی موضوعات جالبی را انتخاب کرده و قشنگ هم از آب در اومدند . به خصوص فقر و ترس را خیلی خوب تصویر کرده

 سپیده دم بر شاخه برهنه : پیرمرد و پیرزن خسیسی که باغ خرمالو دارند و همیشه مراقبش هستند

از پدر به پسر : پدر و پسری که خرج خود را با گاو بارکششان در می آورند

خانه کندوها : مردی که در خانه ای دور از جامعه انسانی زندگی می کند

همخونی : جریان دو برادر در زمان جنگ

در یک هتل به انتظار مرگ : سربازانی که در هتلی زندانی هستند و هر روز عده ای یا آزاد یا کشته می شوند

اضطراب پادگان : در مورد مرد اسیری در پادگان

گرسنگی در بورا: موقع جنگ ، نبود نان در یک روستا و داوطلب شدن پیرمردی برای آوردن نان

دیدار در غذاخوری :دیدار یک ثروتمند گذشته و ثروتمند فعلی در یک غذاخوری

آرزو در ماه نوامبر : مردی که به دنبال لباس برای خود می گردد

اعدام یک قاضی : یک قاضی که همیشه ایتالیایی ها را تحقیر می کند

چه کسی در دریا مین کاشت ؟ : ماهیگیری که در دریا مینی خنثی نشده پیدا می کند و به دنبال صاحب آن است

  همه داستانهاش قشنگن نمی تونم بگم کدوم بهتر بود اما شاید " در یک هتل به انتظار مرگ " و " اعدام یک قاضی" به سلیقه ام نزدیکتر بودند . " سپیده دم بر شاخه برهنه " هم پایان زیبایی داره . کلا کتاب خوبیه .

ولی چه هنرمندی بوده کالوینو هم طنز هم رئال هم فانتزی هم داستان کوتاه ..... توی همه موارد هم اثار باارزش داره.جالبه بدونید ایتالو کالوینو مدتی هم عضو حزب کمونیست بوده و توی روزنامه های کمونیستی کار می کرده اما بعد به صورت ناگهانی از این حذب جدا می شه .

 قسمت های زیبایی از کتاب

 هیچ انسانی به خانه من نزدیک نمی شود ، از من می ترسند و حق هم دارند . اینکه می گویم حق دارند نه به خاطر اینکه بعضی داستان هایی که درباره من تعریف می کنند راست باشند ، همه دروغ اند و لایق خودشان اما کار خوبی می کنند که از من می ترسند . این همان چیزی است که من می خواهم .

 

 من هم مثل شما گاهی وحشت می کنم که نکند در اشتباهم اما باز مثل شما به زندگی ام ادامه می دهم .

 

 در آن لحظه چیزی که بیشتر به اضطرابشان دامن می زد این فکر بود : فردا از خواب بیدار می شدند و آنچه را که امروز اتفاق افتاده بود به یاد می آوردند .

 

 دردی که این نشانه ها به جانش می زدند ، راه جنون را به رویش می گشود.

 

در کوه ها مردانی دیگرند و صحبت هایی دیگر . مردانی که گرسنگی می کشند و شلیک می کنند اما نه از روی اجبار و نه به خاطر پول و یا به خاطر لذتی که از این کار می برند . مردانی که به خاطر خوب بودن بد شده اند .