زنان کوچک/ آلکوت

زنان کوچک
لوییزا می آلکوت
کیوان عبیدی آشتیانی
انتشارات افق
مگ ، جو ، بت و امی 4 خواهری هستند که همراه مادرشان زندگی می کنند . آنها زندگی نسبتا فقیرانه ای دارند اما عاشق هم هستند و از این رو خوشبختند . پدر خانواده آقای مارچ به جنگ رفته ، مادر زنی مهربان و صبور است که دخترانش را برای زندگی آینده آماده می کند . مگ فوق العاده زیبا و مهربان و عاشق تجملات ، جو دارای میل و استعداد نویسندگی عاشق پسر بودن و شیطنت ، بت مهربان و فداکار و امی خودنما و زیباست .
خوب راستش دلم نمی خواست به این زودی بی خیال کلاسیک ها بشم و گفتم سری هم به این نویسنده بزنم . کتابی که با کارتونش بزرگ شدیم عاشق کارتونش بودم و کتابش را هم خیلی دوست داشتم نمی دانم شاید همون حس نوستالژیک سبب نگاه مهربانانه ام نسبت به کتاب شد اما از یک طرف به نظرم خیلی خوب نوشته و 4 تا شخصیت متفاوت و دوست داشتنی را ایجاد کرده چون با اینکه کارتونش را قبلا دیدم اما کتابش را هم لحظه ای نمی تونستم زمین بذارم . آلکوت این داستان را بعدها ادامه می ده اما خود زنان کوچک تا جایی هست که آقای بروک معلم لاری از مگ خواهر بزرگتر خواستگاری می کنه و همین جا داستان تموم می شه .
جالبه بدونید از خانم آلکوت در خواست می شه کتابی در مورد دخترها بنویسه و زیاد موضوع براش جالب نبوده اما به دلایل مالی قبول می کنه این کتاب را می نویسه و فوق العاده هم کتاب معروفی می شه .
قسمت های زیبایی از کتاب
زندگی مثل یک شاهزاده اما بدون عشق و احترام هیچ ارزشی ندارد .
اگر زندگی بخواهد این قدر سخت باشد نمی دانم چه طور می شود دوام آورد .
همیشه فرصت برای یک شروع دیگر هست .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه