کوتوله های مقدس/ هریس

کوتوله های مقدس

 

جوآن هریس

طاهره صدیقیان

 

انتشارات تندیس

سال نشر : 1389

 

دخترکی کولی که از خانواده اش جا مانده با مردی در سیرک آشنا می شود و روابط عاشقانه ای ایجاد می کند اما کم کم می فهمد مرد روحی شیطانی و پلید دارد و بعد از باردار شدن سعی می کند برای همیشه از مرد جدا شود و همراه با دخترش در صومعه ای جای می گیرد 5 سال زندگی آرامی دارد تا وقتی مادر روحانی فوت می کند و مادر روحانی جدید به همراه پدر اعتراف گیری می آید که همان مرد دغل کار سیرک است و .....

نوشته های جوآن هریس محصورم می کردند اون همه حرف از جادوگری و اب نبات و شکلات و ... بنابراین حالا که رسیدم به تازه های نشر از نویسنده های قبلا معرفی شده سریع اومدم سراغ این کتاب با وجود این که تازه های نشرم نیست ولی باید بگم اصلا کتاب خاصی نیست من چندان دوستش نداشتم . یک کپی بی رنگ و بو از همون قصه ها قبلیش سعی کرده عین همونا بنویسه همون چهارچوبا زنی که با دخترش در حال فراره و اهل کارهایی توی مایه جادوگری ولی در عین تکراری بودن درخشش اون کارها را هم نداره .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عشق نه هرزگاه بلکه برای همیشه .این یکی از گفته های مادر من است و در تمام عمر داستان زندگی من بوده است .

 

خوشبختی چیز ناپایداریه مگه نه خواهر آگوست ؟ یک روز اونو داری ، روز بعد از دست رفته و خودت حتی نمی تونی بفهمی چطوری.

کفش های آبنباتی/ هریس

کفش های آبنباتی

 

ژوان هریس

طاهره صدیقیان

 

انتشارات تندیس

سال نشر : 1395

اگر داستان شکلات را خوندید باید بگم همون شخصیت ها با یک حال و هوای دیگه  توی این کتاب ظاهر می شوند . زن شکلات فروش با دخترش آنوک و فرزند کوچک ترش رزت که دچار سندرم گریه بچه ای گربه ای هست به دهکده جدیدی اومدند اونها سعی می کنند فراموش کنند قدرت جادویی دارند می خواهند مثل بقیه عادی باشند و داخل جمعیت گم بشند اما سر و کله زوزی پیدا می شه دختر شاد و سرحال که از استفاده از قدرت جادوییش ابایی نداره اون با هویت افراد مرده زندگی می کنه با روح اونها با کارت ها با شکلشون و.... مرتبط می شه و زندگیشو جلو می بره .

این کتاب را هم دوست داشتم البته من آشپزی را دوست ندارم ولی کتاب هایی که با شور و شوق از شیرینی غذا پخت و پز صحبت می کنه خصوصا وقتی رنگ و لعاب جادویی می گیره واقعا منو با خودش می بره یه جور مزه شیرین باحالی به آدم می ره انگار سوار یه موجی . اینم همون مدله کتاب قشنگیه پر از شکلات و جادو .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

از هر بچه ای سوال کن و خواهی دید که آن ها آدم های شرور قصه ها را به قهرمانان ترجیح می دهند ، جادوگران بد ذات و گرگ های گرسنه را به شاهزاده ها و شاهزاده خانم های بی بو و بی خاصیت .

 

یادم می آید من هم زملنی مثل او بودم . همان مبارزه طلبی را به خاطر دارم . اما مادر بودن همه چیز را تغییر می دهد . مادر بودن همه ی ما را بزدل می کند . 

 

خوشگلی در اصل هیچ ربطی به قیافه نداره . درباره ی رنگ مو یا سایز یا شکل نیست . همه اش اینجاست . ضربه ی آهسته ای به سرش زد به نوع راه رفتن صحبت کرون و فکر کردن بستگی داره.

شكلات/هریس

شكلات

 

ژوان هريس

طاهره صديقيان

 

انتشارات تنديس

وين روشه كه زني شاد و خوش برخورد است با دختر كوچكش انوك به شهري كوچك در فرانسه مي روند و خانه و مغازه اي رو به روي كليسا اجاره مي نمايند . شهر كوچك فرانسوي خاكستري و غمزده و بسيار مذهبي است . روشه كه زني شاد است مغازه شكلات فروشي خود را راه مي اندازد . مغازه او رنگي و ويترينش هميشه اغواگر و خوشبوست . وين به خدا و كليسا اعتقاد خاصي ندارد و هرگز به كليسا نمي رود . به همين جهت پدر رينو  با او خصومت خاصي دارد و سعي مي كند با برانگيختن احساسات مذهبي مردم اوضاع را براي وين و انوك سخت كند .

در سال 2000 از روي اين كتاب فيلمي با بازي ژوليت بينوش و جاني دپ توسط ميراماكس ساخته شد . اين فيلم نامزد دريافت 5 جايزه اسكار شد . هم چنين چهار جايزه از جوایز طرح تولید برتر ، جايزه بوگي و جایزه اروپایی فیلم در زمینه بهترین بازیگر زن را از آن خود نمود .

خوب بود خوشم اومد از اينكه دائم از شكلات و ربان و رنگ و ... حرف مي زد حس خوبي داشتم و اونقدر جوگير شدم كه اين چند روز صبحانه فقط شكلات خوردم :دي نكته قشنگي كه داشت اين بود كه بعضي فصل ها از زبان وين و بعضي فصل ها از زبان رينو بود و عقايد و ديدگاهاشون در كنار هم مي يومد .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

اگر مي تواني خودت را فراموش كن ، فراموش كن كي هستي . تا آنجايي كه بتواني تحمل كني . اما يك روز ، دخترم ، يك روز ترا گرفتار خواهد كرد . من مي دانم .

 

آگاهي نمي تواند جاي زندگي هر روزه ، حقيقت تنهايي ، و از دست دادن دوست را پر كند .

 

هر چيز ممنوعه اي طعم بهتري دارد .

 

گاهي اوقات بهتر است همه چيز را آن طور كه هست رها كرد ، اندوه را آزاد گذاشت تا دوره اش را بگذراند .