اسیر گهواره/ بوبن

اسیر گهواره

 

کریستین بوبن

مهوش قویمی

 

انتشارات آشیان

سال نشر : 1390

اینم اون کتاب دیگه بوبن که گفتم قصد دارم این ئر سال اگه بشه بخونم و معرفی کنم . بوبن اومده و از این موضوع تعریف کرده که تمام عمرش تنها توی شهر کروز زندگی کرده و همین باعث شده با ارامش بیشتری و دقت بیشتری به اطرافش نگاه کنه ئ رمز گشایی کنه .

من عاشق مسافرتم بوبنم زیاد نمی پسندم ما در مجموع کتاب بدی نیست واقعا زاویه دید جالبی را با بیان ساده عنوان می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آسمان مانند کودکی است که حتی یک لحظه هم نمی توان از مراقبتش غفلت کرد ، تا سر بر می گردانیم تغییر رنگ و شکل می دهد .

 

در گذشته به کودکان می آموختند که خداوند در آسمان هاست اما چه کسی به آنها یاد خواهد داد که آسمان بر روی زمین و در همه جاست و در اشیا ساده به درخشش در می آید ؟

دلباختگی/ بوبن

دلباختگی

 

کریستیان بوبن

مهوش قویمی

 

انتشارات آشیان

خوب همون طور که از اسمش هم پیداست موضوع کتاب عاشقانه است . مرد منزوی از عشقش می گوید از این عاشق زنی به نام لوییز آمور می شود در وجود او زندگی می کند معنای شادی و بودن را می یابد و نهایت تاسف بار این عشق ....

این کتاب جایزه گرلن را از ان خودش کرده به نظر من کتاب متوسطی بود نسبت به اون کتاب های قبلی خیلی شاعرانه تر می شد و توجه اش روی معنا و مفهوم و بیان احساسات بیشتر می شد البته توی یک غالب رمنس . من این سبک را دوست دارم اما خوب حقیقتش اینه چندان این کتاب جذبم نمی کرد حالا یا خود فلسفه اش بود یا نحوه پیش رفتن داستان اما در عین حال اذیتم هم نمی کرد یک چیز خیلی خیلی عادی و معمولی بود برام .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تمامی یک زندگی ممکن است در یک لحظه ، با یک رویداد جزئی در دل روشنایی یا در قعر تاریکی فرو غلتد .

 

به دو گروه از افراد نمی توان هدیه داد : کسانی که همه ی نعمت های دنیوی را دارند و کسانی که در برابر این نعمت ها کاملا بی تفاوتند .

 

آنچه را که یک مرد عاشق نمی خواهد ببیند ، هیچ کس ، هرگز ، نمی تواند به او نشان دهد .کافی است به کتاب های شخصی نگاه کنید تا صاحب آن ها را خوب بشناسید .

 

باید چیزی را از دست بدهیم تا چیزی را بیاموزیم .

ديوانه وار /بوبن

ديوانه وار

 

كريستين بوبن

مهوش قويمي

 

انتشارات آشيان

ديوانه وار در مورد دختركي است كه در سيرك متولد شده و عاشق فرار كردن است . دخترك از احساساتش ، پدرش ، مادرش ، ازدواجش و ..... حرف مي زند . نمي دونم شايد نشه موضوع كتاب را گفت چون حادثه محور نيست بيان احساسات آدم و طغيان هاي روحيشه .

كتاب قشنگي بود دوسش داشتم انگار اين دفعه روحياتم بيشتر با اين نويسنده مشهور فرانسوي سر سازگاري داره يا حداقل انتخاب هاي بهتري از توي آثارش دارم .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

هميشه ، در همه جا ، چيزي براي نگاه كردن وجود دارد .

 

آدم هاي كمي قادرند به ديوانگي هاي خودشان بخندند .

 

كمتر دوست داشتن به معناي ديگر دوست نداشتن است .

 

تجربه ي تحقير شدن مانند تجربه ي عشق ، فراموش نشدني است .

 

احساسي كه پيش از وقوع حادثه اي داريم وحشتناك تر از خود حادثه است .

 

فكر مي كنم هنر اصلي ، هنر فاصله ها باشد ، زياد نزديك به هم مي سوزيم ، زياد دور ، يخ مي زنيم .

 

هيچ چيز غم انگيزتر از اين نيست كه هميشه "آن طور كه بايد " لباس بپوشيم .