پي پي در جزيره

 

آستريد ليندگرن

مهناز رعيتي

 

انتشارات هرمس

يكي ديگه از مجموعه كتاب هاي پي پي جوراب بلند . در اين قسمت ناخدا جوراب بلند به سراغ پي پي مي ياد تا اون را با خودش براي مسافرت به جزيره آدم خوارها ببره . آنيكا و مايك هم با پي پي همراه مي شوند و پي پي با شيطنهاش ماجراهاي بامزه اي را در جزيره به وجود مي ياره .

از روي اين مجموعه كارتون ها و سريال هاي تلويزيوني مختلفي هم ساخته شده كه اگه توي اينترنت سرچ كنيد مي شه عكسهاش را هم ببينيد . فكر كنم بايد مجموعه بامزه اي باشه .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

- اصلا براي چي بايد اين سوپ را بخوريم ؟
پي پي گفت : چطور مي توني اين سوال بي معني را بپرسي ؟ كاملا معلومه ، اگر سوپ نخوري بزرگ و قوي نمي شي و اگر بزرگ و قوي نشي بعدها نمي توني بچه هات را مجبور كني كه سوپ خوشمزه شون را بخورن .

 

هر وقت يك بچه ي سفيد پوست را ديدين كه داره گريه مي كنه ، مطمئن باشين يا مدرسه اش آتيش گرفته يا يك تعطيلي تو راهه ، شاد هم معلمش فراموش كرده به اون تمرين و مشق جمبل ضرب بده .

 

هيچ كس نمي توانست از پي پي جلوتر تف بيندازد  ، چون پي پي روش خاصي بلد بود و مي گفت هر وقت در جايي از دنيا باران ريزي بيايد ، به خاطر هنرنمايي من است .

 

-منظورت از اينكه ما شانس داريم چيه؟
پي پي جواب داد : منظورم اينه كه شانس آوردين قبل از باريدن بارون لباسهاتون خيس بود .