شیفتگی ها/ماریاس

شیفتگی ها

 

خاویر ماریاس

مهسا ملک مرزبان

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1397

زن جوانی که در انتشارات کار می کند هر روز در کافه ای صبحانه می خورد که شاهد روابط صمیمانه زن و شوهری ظاهرا پولدار می باشد او عاشق انرژی مثبت آنهاست تا اینکه روزی مرد مذکور در اثر ضربه های چاقوی مردی روانی کشته می شود . زن با همسر مرد رابطه برقرار می کند و متوجه اندوه شدید او می شود . در این بین دوست مرد متوفی نیز نگران بیرون نیامدن آن زن از حالت سوگ است و ....

از خاویر ماریاس قبلا دو کتاب معرفی کردم خیلی مورد علاقه من نیست اما تجربه ام با ترجمه خانم ملک مرزبان خیلی بهتر بود و به هر حال این کتاب جدیدم فروش خیلی خوبی داشت و خواننده ها ازش استقبال زیادی کردند و هیچ راهی نبود دیگه حس کردم حتما دلم می خواد بخونمش . مفاهیم تحلیل ها و جملات خیلی قشنگی داره حرفی توش نیست می شه نشست آروم آروم خوندش لذت برد خوندنشو طول داد با کلماتش بازی کرد اما کتاب پر کشش و پر هیجانی نیست که چهارچوب ماجرا و اتفاقات شما را همراه خودش بکنه . حالا نمی دونم تا چه حد تونستم اینو توضیح بدهم ولی برای یک عده جالب خواهد بود برای یک عده نه . من خودم اون وسطام.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

عجیب است که عادت های ما این قدر در مقابل تغییر مقاومت می کنند . حتی وقتی آن تغییرات برای بهتر شدن باشند .

 

اتفاقات بعد از این که افتادن و تموم شدن یه جورایی قابل تحمل تر می شن هر قدری هم خوفناک بوده باشن .

 

به تدریج یاد می گیریم اون چه که امروز برامون خیلی مهمه یک روز صرفا به اندازه ی یک واقعیت برامون می ارزه ، یه سری اطلاعات به درد نخور. یاد می گیریم زمانی می رسه که حتی لحظه ای به عزیزی فکر نمی کنیم که بدون اون نمی تونستیم زندگی کنیم . بدون اون نمی تونستیم شب ها سر روی بالشت بذاریم  ، بدون اون زندگی برامون محال بود و به کلام و حضورش وابسته بودیم .  حالا هم اگه خیلی اتفاقی به یادش بیفتیم فقط شونه بالا می ندازیم و آخرش می گیم نمی دونم فلانی چی شد بدون این که ذره ای نگران یا کنجکاو باشیم . اهمیتی نداره چه بلایی سر اولین دوست دخترمون اومد با این که یه روزی آرزو می کردیم به مون زنگ بزنه یا باهاش باشیم .

قلبی به این سپیدی/ ماریاس

قلبی به این سپیدی

 

خاویر ماریاس

مهسا ملک مرزبان

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1395

راوی داستان مرد جوانیست که یک مترجم همزمان بین المللی محسوب می شود و به تازگی متاهل شده است . حوادث و تفکرات زیادی ذهن او را پوشانده . این که ازدواج به چه معناست و روابط زن و مرد بعد و قبل از ازدواج چرا و چکونه تغییر می کند ، او می داند پدرش رازی دارد پدری که قبل از مادر با خاله او ازدواج کرده بود خاله ای که بعد از سفر ماه عسل خودش را کشت، او دوستی دارد که تلاش می کند از طریق آگهی با مردی رابطه داشته باشد و ......

کتاب قشنگیه شاید اون حالت معمول چهارچوب بندی و ایجاد کشش و اشتیاق برای ادامه و ... را نداشته باشه هر دفعه یه گریزی به یکی از موضوعات بزنه بعد خیلی راحت ولش کنه بره سراغ قسمت بعدی اما تفکراتش نتیجه گیری هاش همه جالبند و هی داره خط به خط مفهوم و عقیده ای را توضیح می ده . کتاب پرمفهومیه به عبارتی . خصوصا اخرش که یک جوری آدمو به تفکر وا می داره .  این کتاب مهم ترین اثر خاویر ماریاس هست که چند وقت قبل کتاب دیگه ای ازش معرفی کردم . در مورد ماریاس باید بگم توی کشور خودش به عنوان مترجم خیلی مشهوره و در ضمن جایزه ای هم تاسیس کرده برای نویسنده هایی که کتابشون به اسپانیایی ترجمه می شه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بیشتر آدم ها به این قصد دست به تغییر می زنند که از جای خودشان در دنیا خلاص شوند و جای دیگری را غصب کنند و فقط به همین دلیل خودشان را فراموش و آن چه را بودند مدفون می کنند ، همه ی ما گاه به شدت از چیزی که هستیم و چیزی که بودیم خسته می شویم .

 

عشق عادت است و بس .

 

به دنیا آمدن به یک حرکت اتفاقی بستگی دارد ، به جمله ای که از دهان غریبه ای در آن طرف دنیا بیرون آمده ، یک ژست معنادار ، دستی بر شسانه ای و نجوایی که می توانست هیچ وقت بر زبان نیاید .

 

فکر می کنیم آدم های نزدیکمان را می شناسیم اما زمان با خودش چیزهایی می آورد که می فهمیم کمتر از آنچه فکر می کردیم می دانیم ، یعنی تقریبا هیچ .

 

راز چیزی نیست که ویژگی خاصی داشته باشد ، از پنهان کاری و سکوت یا از احتیاط و فراموشی به وجود می آید ، از نگفتن یا تعریف نکردن .

 

روی بالش مشترک به دیگران خیانت می کنیم و آبروی شان را می بریم ، بزرگ ترین رازهایشان را بر ملا می کنیم و چیزهایی می گوییم که شنونده مان خوشش بیاد یعنی بدگویی پشت سر بقیه .

 

دچار آن آزردگی مهارنشدنی شده بودم که زمانی تجربه می کنی که دیگر کسی را دوست نداری اما او به رغم همه چیز تو را دوست دارد و رها نمی کند . همیشه دلمان می خواهد وقتی همه چیز برای ما تمام شد برای طرف مقابل هم تمام شود .

راز کلاه رومی/کوئین

 

راز کلاه رومی

 

الری کوئین

مهسا ملک مرزبان

 

انتشارات ویدا

در حین اجرای تئاتر یکی از تماشاچیان به قتل می رسه که ظاهرا در اثر مسموم شدن هست . این تئاتر خیلی شلوغه اما در کمال تعجب صندلی های دور و بر مرد خالی هست . کاراگاه متوجه می شه کلاه مرد مقتول گم شده و این سرنخ اصلی ماجراست . همچنین بین مشتری های تئاتر مضنونینی هست که کار با اونها شروع می شه ....

گفتم تا تو مد جنایتم سراغ این مورد از تازه های نشرم برم که کارآگاهی هست کلا توی این سبک کارهای الری کوئین ( البته اسم مستعاره) را خیلی دوست دارم . در مورد این کتابم باید بگم اولین کتاب از مجموعه کارهای الری کوئین هستش . کتاب نسبتا قشنگ و پرکششی هم بود البته بهترین چیزی نبود که ازش خوندم . راستش همون کششای معمول یک داستان کارآگاهی و جنایی چیز بیشتری نبود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آدم همیشه تا به میزان حماقتش پی نبره به این کار ادامه میده !

 

مجرم هیچ وقت نباید جنایت اسلحه یا انگیزه ی جنایتش را تکرار کند!

سان ست پارک / استر

سان ست پارک

 

پل استر

مهسا ملک مرزبان

 

انتشارات افق

مایلز هلر پسر باهوشی است که در اثر یک حادثه سبب مرگ برادر خوانده اش می شود و پس از آن از خانه فرار می کند . در زمان شروع داستان او هفت سال است که از خانه فراری است و با دختری به نام پیلار اشناست . شغل او پاک سازی خانه ورشکستگان است هر چند به زودی خود نیز بی خانمان شده و با دوستانش در یک خانه مخروبه ساکن می  شود ...

هر بخش از کتاب به اسم یکی از شخصیت هاست مایلز ، پدرش ، مادرش ، هر یک از هم خونه ای هاش و از دید آنها و در حقیقت با کانون اونها داستان را روایت می کنه .

کتاب قشنگی بود ولی اصلا شباهتی به آثار پل استر نداشت عین اون ها نبود که داستان در داستان و چند لایه باشه بلکه در یک خط مستقیم قصه رو می گفت . قسمت های مختلف را خیلی زیبا در کنار هم قرار داده بود و اصلا از یک فصل به فصل دیگه حالت سکته نداشت . ترجمه اش هم خوب بود و هم از شغل پاک سازی به بی خانمانی رسیدن هم ایده باحالی بود . کتاب از تازه های نشر هست و هم زمان با آمریکا در ایران هم پخش شده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

نامعلوم بودن آینده نعمت است .

 

غیبت به هنگمی که حضورت لازم است ، گناهی نابخشودنی محسوب می شود .  

داستان های واقعی از زندگی آمریکایی

داستان های واقعی از زندگی آمریکایی

 

گردآوری : پل استر

مهسا ملک مرزبان

 

انتشارات افق

روزی از پل استر تقاضا می شه که مجری یک برنامه رادیویی بشه و در این برنامه مثلا ماهی یک بار یک داستان بخونه . خودش زیاد مایل به این کار نبوده تا اینکه همسرش بهش پیش نهاد می کنه که از مردم بخواد داستانهاشون رو بفرستند تا خونده بشه و و پروژه داستان ملی به این ترتیب شکل می گیره . خاطرات واقعی و کوتاه زندگی مردم . کتاب حدودا 180 تا از این خاطره هاست و کتاب پرحجمی هم هست .
" داستان های واقعی از زندگی آمریکایی " را آذرماه یکی از دوستای عزیزم بهم هدیه داد و از اون موقع آروم آروم می خوندمش . روزی چند تا داستان . حس خوبی داره کتاب ، شاید چون نویسنده های داستان ها نویسنده های واقعی نبودن و در حقیقت خاطره نویسی کردن از نظر ادبی اونقدر در درجه بالایی قرار نداشته باشه اما راجع به همه چیز هست ، پره از خاطره های واقعی و یک تصویر خیلی خوب از نحوه زندگی آمریکایی می ده . برخی خاطره ها خیلی جذابن . خود من داستان اگوست 1945 ، مرد یخی خیابان مارکت و میزی برای دو نفر را بسیار پسندیدم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

وقتی کسی سوگوار است چیزی نگفتن بهتر از گفتن حرف نامربوط است .

 

برادرم متعلق به طبقه ی متوسط اجتماع بود ، مردمی که هر کاری به آنها بگویی انجام می دهند .

 

نمی دانم کدام درد بزرگ تر است ، دردی که آن را بی پرده تحمل می کنی یا دردی که به خاطر ناراحت نکردن کسی که دوستش داری توی دلت می ریزی و تاب می آوری .