برگزیده داستان های جنایی من (آلفرد هیچکاک)

برگزیده داستان های جنایی من (آلفرد هیچکاک)

 

 مترجم : بهمن شیروانی

 

انتشارات گلبن

 کتاب شامل 8 داستان کوتاه جنایی است که طبق مقدمه مترجچم توسط هیچکاک گلچین شده اند .

خیلی دلم هوای یک کتاب پلیسی کرده بود . کتابش اونجور رمز و راز دار و با مخفی کاری های کتاب های پلیسی نبود بلکه بیشتر یک مبحث جالبی توی خودش داشت  یک نقطه اوج در چهارچوب یک جنایت .

کلا خوشم اومد جالب بود خیلی خوب نبود اما خوب بود

داستان ها عبارتند از :

ساعت دیواری از ریچارد دمینگ : قشنگ بود

در جست و جوی قاتل از جک ریچی : متوسط

خبرنگار از دنالد هانیگ : خیلی قشنگ بود

کشف لامونت از ردریک ویلکینسون : خیلی قشنگ بود

هشدار از میشل زوری : متوسط بود

تلاش از باب بریستو : قشنگ بود

داستان های جنایی ، نموداری از زندگی ما از الینور دالی بویلن : متوسط بود

برداشت منفی از لارنس بلاک : خیلی قشنگ بود

خوبی خدا

 

خوبی خدا

ریموند کارور ، هاروکی موراکامی ، .....
 امیر مهدی حقیقت

انتشارات ماهی

خیلی کتاب قشنگی بود . واقعا خوشم اومد . داستان های ساده در مورد آدم های تنها

1- تو گرو بگذار ، من پس می گیرم- شرمن الکسی : قشنگ بود و ساده به خصوص از اسم داستان خیلی خوشم اومد . این داستان توی مجوعه داستان های برگزیده جایزه او.هنری در سال 2005 چاپ شده
2- شیرینی عسلی – هاروکی موراکامی : این رو خیلی دوست داشتم واقعا قشنگ بود به خصوص که اخرش خوب تموم می شد . اما ادم واقعا می مونه . داستان کوتاه نویس ها یک جوری در حد نابغه اند واقعا توی چند صفحه چه موضوعات نابی را بیان می کنند چه ساده و چه چیزهای جالبی را به هم ربط می دهند
3- تعمیرکار- پرسیوال اورت : این داستان در مجموعه بهترین داستان های کوتاه امریکایی سال 2000 چاپ شده بوده . این فوق العاده بود واقعا قشنگ بود
4- فلامینگو – الیزابت کمپر فرنچ : اینم داستان خوبی بود . خیلی قشنگ تمومش کرده بود . بیشترین چیزی که توی داستان دوست داشتم جمله اخرش بود ." زنی بود که فقط نیاز به سکوت و آرامش داشت و کسی که در کنارش باشد , هر کس که می خواست باشد . "
خود دختر بچه هم خیلی دوست داشتنی بود دختر کوچولوی تنهای گوشه گیری که توی تنهاییش با خودش حرف می زد
5- کارم داشتی زنگ بزن – ریموند کارور : این خیلی غمگین و بد بود . خیلی گریه کردم . یک بار دیگه هم خونده بودم این داستان را و امکان نداره هیچ وقت دیگه بتونم باز هم بخونمش . خیلی غمگینه .
6- زنبورها. بخش اول – الکساندر همن : این داستان در کتاب بهترین داستان های کوتاه آمریکایی سال 99 چاپ شده. خوب بود
7- خوبی خدا – مارجوری کمپر : داستان در مجموعه برندگان جایزه او.هنری سال 2003 چاپ شده. این داستان محشر بود . فوق العاده بود . خیلی دوستش داشتم . واقعا قابل درک و واقعی بود . این یکی از بهترین داستان های کتاب بود . لینگ شخصیت خیلی ملموسی بود
8- جناب اقای رئیس جمهور- گیب هادسون : این داستان به دلیل مضمون سیاسی اش خیلی سر و صدا به پا کرده – خوب بود
9- جهنم-بهشت - جومپا لاهیری : این قشنگ ترین داستانش بود . خیلی دوستش داشتم . واقعا محشر بود و فوق العاده تموم شده بود . خیلی قشنگ


طرح جلدش هم خیلی زیباست . من تازگی ها عادت کردم به طرح روی جلدها با دقت نگاه کنم و این دومین کتابی بود که واقعا از طرح جلدش لذت بردم . اون کتاب دیگه هم در قند هندوانه بود که جلد قشنگی داشت

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

مایک چشمهایش را بالا آورد و به چشم های لینک نگاه کرد: تو می دانی کجا را اشتباه کرده ایم، نه ؟
لینک به نشانه نه سر تکان داد .
" این که به جای شانس برای رحمت دعا کردیم . دست خودمان را رو کردیم . نشان دادیم که آماده ایم یک جورهایی با هر چیزی کنار بیاییم. "

 

 

امید یعنی بازگذاشتن در . این طوری چیزهای خوب توانست وارد شد .

 

 

تماشا کن ، مایکی ! خدا یک روز قشنگ دیگر آفرید ، فقط به خاطر تو ! او انتظار داشت تو آن را تماشا کرد.

 

 

عکس ها همیشه عصبی اش می کردند ، همیشه چیزهایی را نشان آدم می دادند که دیگر وجود نداشتند ، تمام شده بودند .

 

 

قدم به قدم به طرفش می رفتم و لحظه به لحظه از او فاصله می گرفتم .

 

 

تو عوضی شاید بدانی چطور صد تا صد تا کلمه روی کاغذ ردیف کنی ، ولی از احساسات یک زن هیچ کوفتی نمی دانی. جنازه ها بیشتر از تو حالیشان می شود .

 

 

 

دوست دخترهاش معمولا کم توقع بودند و هر وقت از آن ها خسته می شد بهانه ای می تراشید و با آن ها به هم می زد .


 ( یک نویسنده که عاشق زنی هست که همسر دوستش شده ..... )

آسمان خاکستری است

آسمان خاکستری است


فرانک اوکانر ، شرلیجکسون و .....
افشین رضاپور

 

انتشارات آنا

کتاب شامل تعدادی داستان کوتاه است .داستان های قشنگ و ساده ای هستند . اکثرشون خیلی ساده ان اما روان و دلنشینند . کتاب نسبتا خوبییه و شامل این داستانهاست :
فرانک اوکانر : عقده ادیپ من و مرد خانه . هر دو داستان های خوبین . فرانک اوکانر ، نویسنده ایرلندی، که نام اصلیش مایکل جان ادونوان است ، در سال 1903 در "کورک" ایرلند به دنیا آمد.بعد از تحصیلات دبستانی نتوانست تحصیلاتش را در دانشگاه ادامه دهد ، بنابراین مدتها شغل کتابداری را پیشه کرد .فرانک اوکانر از بنیانگذاران داستانهای کوتاه مدرن است
جویس کری : محدوده خانه . این خیلی داستان قشنگیه
جان کولیر : جوینده . اینم خیلی بامزست
رابین درانات تاگور : یک مرد عوضی در بهشت کارگران . اینم قشنگه
ری برادبری : ماشین پرواز. خوشم نیومد
دانلد بارتلمه : بعضی از ما دوستمان کلبی را تهدید می کردیم . بد نیست
پرودنسیو دوپرادا : فاتح . قشنگه
شروود اندرسن : تخم مرغ . زیاد خوشم نیومد
شرلی جکسون : چارلز . خوشم نیومد
رانست جی گاینس : آسمان خاکستری است . خوبه