من خدمتکار شاه انگلیس بودم/ هرابال

من خدمتکار شاه انگلیس بودم

 

بوهومیل هرابال

بهاره هاشمیان

 

انتشارات هاشمی

سال نشر : 1394

کتاب در مورد پسر فقیر و یتیمی هست که زمانی با مادربزرگش زندگی می کرده و الان اومده تا توی یک هتل پیشخدمت باشه اون سعی می کنه به اطراف و حوادث نگاه کنه و البته زندگی خودشم با حوادث زیادی همراهه عوض کردن هتل ها حمایت از یک زن آلمانی و بعد جنگ جهانی و هیتلر و مهاجرت و .....

داستان یک حالت طنزی داره و از اون تیپ هایی نیست که بخواد ماجرا وار چیزی را تعریف کنه اتفاقاتی می افته اما بستر اصلی مفهوم پشت هر واقعه هست حرف ها مهمن ذهنیات .  

اینم اخرین مورد از تازه های چاپ که قصد معرفیشو داشتم کتاب نسبتا قشنگیه خوبه ولی اون حالت ناب تنهایی پرهیاهو را نداره البته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

فهمیدم که حس پیروز بودن آدم را برنده می سازد و این که هر زمان مایوس بشوی یا به خودت اجاه دلسرد شدن بدهی احساس بازنده بودن تا آخر عمر با شما خواهد ماند و هیچ گاه دوباره روی پایتان بلند نخواهید شد .

در هیچ شرایطی لبخندت را فراموش نکن و زیر ماسک لبخند پنهان باش .

وقتی سقوط یک قهرمان شروع میشه  درست مثل بقیه نزول می کنه حتی خیلی سریع تر .

نی سحرآميز/ هرابال

 

نی سحرآميز

 

بوهومیل هرابال

پرویز دوایی

 

انتشارات آگه

نی سحرآمیز :حکایت خودسوزی جوانان در اعتراض به حکومت دیکتاتوری

یک روز در ماه اوت : تعریفی از زبان همسر هرابال در مودر دیدار هرابال و هاینریش بل

بئاتریس : خواهر روحانی مسئول نگه داری از بچه های عقب افتاده  . این مورد جز داستان های ممنوع بوده

پری دریایی : پسری که می خواهد روی سینه اش یکی قایق خالکوبی کند . ( داستان را در زمان ممنوع القلمی نوشته)

مرواریدهای اعماق : خاطرات چاپ اولین کتاب . این داستان هم ممنوع بوده

پادوی هتل : پسری که در هتل کار می کند و تصمیم دارد به کلوب برود .

روشنایی های شهر : چراغ ها نور آنها و شگفتی از این زیبایی

پرنده زرد : پرنده عجیبی که یک نیمه شب پیدا شده

عمو پپین من : عموی خوش مشرب پسر و رو شدن خالکوبی نزد پدر

مادام کاملیا : پدر مریض شده گربه اش نیست دختر در حال اماده شدن است

سرشاخه های شکسته : رابطه مرد نویسنده و اطرافیان

آن روز بعد از ظهر : گفت و گو با هاینریش بل در مورد جنگ

پدربزرگ : پدر بزرگی که گاهی خیلی عصبی می شود

کافکائیه : مرد راه می رود می بیند فکر می کند و ...

آن هاله سفید برفی : پیش بینی مرگ از سوی کسی که قطعا نویسنده بود

یکی دیگه از تازه های نشر یک مجموعه داستان کوتاه انتخابی از آقای هرابال هست که اتفاقا مجموعه قشنگی هم شده و چیزای خوبی انتخاب شده و ترجمه روان و قشنگی هم داره بعد از تنهایی پر هیاهو این بهترین کتابی بود که از هرابال خوندم هر چند خوب قطعا ارزش همه داستانا یکسان نیست .

 

قسمت زیبایی از کتاب

گاهی از شرم سرخ می شود، چون که خودش هم قدری احساس گناه می کند و گناه است که باعث سرخ شدن چهره می شود .

مرگ آقای بالتیس برگر/ هرابال

 

مرگ آقای بالتیس برگر

 

 

بوهومیل هرابال

ساغر اسرار

 

انتشارات باغ نو

رویای خوش: مردی که با دختر کولی دوست شد

پرحرف ها: مرد به دیدن دوستش نزدیک کارخانه سبمان رفته

بعد از ظهر کسل کننده: پسری که توی کافه رمان می خواند

درس شبانه: مرد آموزش موتور سواری میدهد

مراسم خاکسپاری: شرط بندی و اعتقاد به اعداد

محضردار : یک محضردار و صبحتش با اطرافیان و مشتریاش

زیر تابلوی درخت سبز : شوهر خواهر مرد داره در مودر تصادفات بهش می گه

چشم الماس : دخترک کور توی قطار از پدرش تعریف می کنه

تولد پراگ : مردی که توی تئاتر کار گرفته

ایمن کوچک :  ایمن به همه دلداری و قوت قلب می ده

مرگ آقای بالتیس برکر : مسابقات موتور سواری

کافه تریای جهانی : دختری که خودش را دار زده

می خوای پراگ طلایی را ببینی؟ : کسانی که بعد از دیدن زیبایی های پراگ مرده اند!

اینم یکی دیگه از تازه های نشر . مجموعه داستان کوتاه که دوستشم نداشتم مطابق سلیقه من نبود یک جورایی بود خیلی داستاناش موضوع نداشت انگار تعریف یک برهه یک مکالمه و .. بود جوری که من زیاد خوشم نیومد جذبم نمی کرد که پیگیر باشم . 

 

قسمت های زیبایی از کتاب 

چه جوریه که من اینقدر تنهام وقتی که پراگ این همه جمعیت داره؟

 

هرکسی یه چیزی برای دوست داشتن داره .

نظارت دقيق قطارها/ هرابال

نظارت دقيق قطارها

 

بهوميل هرابال

عدنان غريفي

 

انتشارات افراز 

 

داستان در زمان حمله آلمان ها اتفاق مي افته . قهرمان داستان پسرك جواني است كه در ايستگاه قطار كار مي كنه و هر چند كتاب كوتاهي هست خود داستان گريزهاي زيادي مي زنه به درگير شدن پسرك با آلمان هاي اشغالگر به ياداوري خاطرات پدربزرگش در اين نبرد به رفتار افراد مختلف توي اون شرايط و ....

خوب اينم يكي ديگه از تازه هاي نشر از آقاي هرابال . بد نبود خوب كنار هم چيدن اين قسمت هاي مختلف را خيلي خوب انجام داده تصورات ذهنيشم قشنگه اما لحنش اونقدرا گيرا نيست يعني اگر موضوع كتاب جز لاقه مندي هاتون نباشه خيلي شما را نمي گيره اما اگر موضوع كلي را دوست داشته باشيد كتابم دوست خواهيد داشت . لحنش براي من جذاب نبود نمي گرفتم چندان .  

همه ي ترس هايم / هرابال

همه ي ترس هايم  

 

 

بهوميل هرابال

شيما روحاني  

 

انتشارات ترانه

از آقاي هرابال قبلا تنهايي پرهياهو را معرفي كرده بودم و توي تازه هاي نشر كتاب هايي از ايشونم ديدم كه با توجه به تجربه موفق قبلي بي ترديد سراغش رفتم اما خوب از اين كتاب خوشم نيومد در حقيقت نخوندمش انگار برگش زدم روخواني نمودم و ..... كتاب داستان نداره بلكه يك جور گفت و گو و در حقيقت نامه نگاري به دبنكا دانشجوي امريكايي الهام بخش هرابال است كه توي اين نامه ها مي آيد به وقايع مختلف اون روزگار اشاره مي كنه و احساسات و تفكراتش را بيان مي كنه .

نمي خوام بگم بد نوشته خسته كننده يا هر چيز ديگه اي بلكه كلا چنين موضوعي اصلا و اصلا مورد دلخواه من نيست همين .   

 

 

 

قسمت زيبايي از كتاب 

 

هر آنچه كه انجام شده و تمام شده ديگر به وضع قبلي اش بر نمي گردد .

تنهایی پرهیاهو /هرابال

تنهایی پرهیاهو

 

بهومیل هرابال

پرویز دوائی

 

انتشارات آبی

کتاب در حقیقت تک گویی های آقای هانتا با خود می باشد . هانتا مردی است که در کار پرس کردن کاغذ باطله است . او در زیرزمین کثیف و پر از موش کاغذهای باطله را درون دستگاه می ریزد ولی هر بار درون کاغذها به دنبال کتاب های ناب و زیباست و بدین ترتیب باسواد و با تفکر شده است . او با دید فلسفه گرایش به کار خود به محیط پیرامون و .... نگاه کرده و ما را با خود همراه می سازد .

خیلی خیلی کتاب قشنگیه . کوتاه است و سریع هم می تونید تمومش کنید دید هانتا به زندگی جالب است و علاقه او به کارش . اصلا جالب به کتاب و نقش اون در زندگی نگاه می کنه .

هرابال نویسنده ای اهل چک هست که دکترای حقوق داره ولی به کارهای غیرمرتبطی مانند کارگری و دست فروشی می پرداخته و مدتی هم در بسته بندی کاغذهای باطله بوده و با همین ترتیب این کتاب را نوشته . او مدت زیادی ممنوع القلم بوده و این کتاب را هم در همون دوران می نویسه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تفتیش کننده های عقاید و افکر در سراسر جهان ، بیهوده کتاب ها را می سوزانند ، چون اگر کتاب حرفی برای گفتن و ارزشی داشته باشد ، در کار سوختن فقط از آن خنده ای آرام شنیده می شود ، چون که کتاب درست و حسابی به چیزی بالاتر و ورای خود اشاره دارد ...

 

عمل خلاف بی مجازات نمی ماند و تجاوزهای ما مدام روحمان را می آزارد .

 

فکرش را بکن : آدم در سر کارش شیر بنوشد ! در حالی که هر کسی می داند حتی گاو شیرده هم حاضر است از تشنگی بمیرد و لب به یک قطره ی شیر نزند .