آزادی در نیمه شب/کالینز

آزادی در نیمه شب

 

رالی کالینز

پروانه ستاری

 

انتشارات نو

سال نشر :1368

داستان آزادی هند از استعمار انگلیس و جدا شدن پاکستان از آن . این که چه طور درگیری های هند بالا گرفت انگلیس به نتیجه رسید باید این کشور بزرگ را ترک کنه فردی را مامور کرد به اونجا بره چه طور اختلاف هندوها و مسلمان ها بالا گرفته بود چه تلاش هایی شد این وسط این که گاندی چه نقشی داشت چه طور تاکید می کرد بر صلح و صفا اصلا عقبه اش چی بود چرا و چه طور به اینجا رسیده بود گاندی و ......

خیلی دقیق و با حالت روانی گفته که بر خلاف حجم زیاد کتاب خسته نمی شید و اگر زیاد با این مبحث آشنا نیستید حقایق بسیار جالبی داره پشت خودش من شخصا لذت بردم و چیزای زیادی یاد گرفتم.

همه می میرند/ دوبووار

همه می میرند

 

سیمون دوبووار

مهدی سحابی

 

انتشارات نو

فوسکا مردی است که قرن ها پیش به دنیا آمده حاکم یک شهر است و زن و فرزندی دارد یک روز و در حین جنگ و تلاش برای حفظ شهر مردی گدا در برابر جان خود به او داروی جاودانگی می دهد . همسر فوسکا از او می خواهد از خوردن دارو خودداری ورزد اما فوسکا آن را می خورد و بدین گونه جاودانه می گردد و مرگ بر او بی اثر می شود . داستان ، داستان فراز و نشیب زندگی او طی قرن های مختلف و هدف او از جاودانگی است . زمانی دنبال حکومت شهر زمانی دنبال حکومت دنیا زمانی دنبال عشق و .... و فوسکا می بیند که بشر انگار تفاوت چندانی نکرده !

بد نبود . راستش چون ماندران ها را خیلی دوست داشتم تصمیم گرفتم دو سه تا کتاب داستان دیگه از دوبووار بخونم اما این به خوبی داستان قبلی نبود . البته موضوع جالبی داشت خوش خوان هم بود اما نه اون قدرها با مهارت پرورونده شده بود نه زیاد گرما یا عمق خاصی داشت اما در هر صورت بدم نبود و پیش می رفت .

چه قدر بده جاودانگی ها !!! در مورد دوبووار گفتم که شدید فمنیست بوده و از حقوق زنان دفاع می کرده یکی از مواردی که خیلی براش تلاش می کنه و امضا جمع می کنه هم قضیه س   ق ط جنین بوده

 

قسمت زیبایی از کتاب

جاودانگی معجزه ای نیست که از معجزه ی به دنیا آمدن و مردن بزرگ تر باشد .

داستان جاويد /فصیح

داستان جاويد

 

اسماعيل فصيح

 

انتشارات نو

جاويد پسركي زرتشتي از اطراف يزد است كه پدرش تاجر مي باشد . اتفاق در دهه ابتدايي 1300 اتفاق مي افتد . پدر و مادر و خواهر كوچك جاويد راهي تهران مي شوند ولي باز نمي گردند و جاويد كه پسركي 15 ساله است به همراه عمويش راهي تهران مي شود . عموي وي در راه فوت مي كند و جاويد تنها به تهران پا مي گذارد و به سراغ خانه ي ملك آرا فردي كه پدرش براي او جنس مي آورده مي رود و مصيبت ها و اتفاقات زندگي وي از همين جا شروع مي شود . بلاهايي كه اهل اين خانواده بر پسرك تحميل مي كنند .

اول كتاب نوشته شده كه اين كتاب با اقتباس از وقايع حقيقي نوشته شده . خوب راستش قرار بود ديگه بي خيال كتاب هاي آقاي فصيح بشم ولي چون همه جا عنوان مي شد كه اين كتاب جز مهم ترين آثارشون هست گفتم بخونمش و الان كه يك مقاديري بين خوندن آثار ايشون فاصله افتاده بود گفتم فرصت خوبيه سراغش برم . كتاب بدي نبود حداقل متفاوت بود از بقيه كتابهاشون . چيز خاصي نداشت كه بخواد خيلي برجسته اش كنه ولي چيزي كه تو ذوق بزنه هم نداشت . روالش معمول بود و البته بگم خودم موقع خوندنش استرس زيادي داشتم شايد همين امر خودش مانعي تو برقراري ارتباط با كتاب بوده .

توي كتاب هاي آقاي فصيح فرار فروهر را بيشتر پسنديدم و در مرحله بعد هم دل كور ، داستان جاويد و ثريا در اغما هستند .