خاک آشنا

 

اسماعیل فصیح

 

انتشارات صفی علیشاه

مجموعه 13 داستان کوتاه از آقای فصیح هست که داستان های یک زندگی خاک شده ، سایه های کمرنگ در چشمان پیرزن ، لحظه ها ، تابوت بچه ، ساندویچ و آبجو و سعدی ، خاله توری  ، صعود ، هدیه عشق ،تنهایی آخر  و غمگین ، غمگین ، جغد سیاه دو سر در کتاب داستان های برگزیده عنوان شدند .

درخونگاه : مادربزرگ جلال خیرات مادرش شله زرد درست کرده و یوسف و جلال کاسه ای شله زرد برای خانواده منصور می برند .

دیوانه ای در روح او : ماجرای سفر ناصر تجدد به فرانسه
رویاهای یک رویایی : ماجرای سفر صادق آریان به آمریکا

خوب این کتاب را هم که کلا بیشتر داستان هاش را خونده بودم و 3 تا داستان دیگه هم معمولی بودند . شاید بشه گفت کتاب متوسط شایدم بد سلیقه ای هست دیگه شایدم اگه اولین کتاب از فصیح باشه که می خونید بگید خوب .  نکته جالب در مورد کتاب این هست که این اولین مجموعه داستان کوتاه از آقای فصیح می باشه  و جالبه بدونید این آنبلی که در داستان ها به عنوان زن جلال ازش یاد می شه واقعا زن آقای فصیح بوده . دختری نروژی که هنگام وضع حمل فوت می کنه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

امیرالمومنین خودش شفاعت همه رو می کنه . ما که بندگان عادی خدا هستیم نمی تونیم قضاوت بکنیم که کی بده کی خوبه ...

 

می خوام دنیا احساس کنه که من وجود دارم .