دخیل بر پنجره فولاد/ چهل تن

دخیل بر پنجره فولاد

 

امیرحسن چهل تن

 

انتشارات رواق

سال نشر : 1357

از وقتی قاسم گم شده بود : پسر بزرگ خانه به جرم سیاسی زندانی شده است .
دخیل بر پنجره فولاد : خاله دیوانه و امید به شفا
سجاده : پسری که خاله اش بزرگش می کند.
چشمی که سلام کرد : دخترک لال و یتیم و رفیق مادرش.
درد اول : دختر از خوبی های تهران برای مادرش می گوید.
درد دوم : مرد علیل و همسر جوان .
درد سوم : در سوگ مادر بزرگ .
چراغ قرمز : مناظرات دیوانه وار از چراغ قرمز محدود کننده و گردش بی دلیل عقربه های ساعت.
انگار دیروز بود که.. : بچگی و خواهر برادر و....

آقای چهل تن داستان کوتاه هم می نویسن و اگر سراغ معرفی کردنشون بریم خوب قطعا باید سراغ این قسمت هم رفت . موضوع بچه ها زن ها و فقر هست اصولا خیلی جاهاش دیگه خیلی نخ نما و واضح و بدون سیاست تعریف می کنه ولی با این حال به نظر من با توجه به سال نوشته شدنشون و مطلبی که می خواد بگه ارزشمنده . خودم از خوندن این حجم از بدبختی و فقر خیلی دلم می گیره ولی  خوبه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

راستی که گم شدن قاسم گریه دارد . مات نگاه کردن مادر گریه دارد ، از ته دل آه کشیدن خاله اقدس گریه دارد ، کوچک بودن من گریه دارد و من از همه ی چیزهای گریه دار گریه ام می گیرد .

 

لبخند زورکی را جان توی جانش هم که بکنی زورکی است .هیچ کاریش نمی توان کرد .

 

حقیقت های بزرگ همیشه دیر پذیرفته می شوند .

ماه عسل آفتابی

ماه عسل آفتابی

 

مجموعه ای از نویسندگان

سیمین دانشور

 

انتشارات رواق

راستش من تصمیم داشتم 3 ، 4 تا کتاب دیگه از خانم دانشور بخونم تا با سبکشون بیشتر آشنا بشم واسه همین اشتباها سراغ این کتاب رفتم دقت نکردم ایشون مترجم کتابند نه مولفش .

زندگی بودا از راجبان خانا : داستانی در مورد زندگی بودا از یک نویسنده هندی . قشنگ نبود فقط فهمیدم بودا شاهزاده بود
آکای یا از راجه رائو : باز هم داستانی از یک نویسنده هندی . آکای یا دختری است که در 9 سالگی او را به پیرمردی شوهر می دهند که به زودی می میرد و دختر در بچگی بیوه می گردد . قشنگ بود .
در جنگل از آکو تاکاوا : داستان زن و شوهری که راهزنی به آنها حمله می کند تا از زن کام بگیرد . داستان ژاپنی است و قشنگ هم نوشته شده .
راشومون از آکو تاکاوا : مردی که ارباش او را بیرون کرده و اکنون نمی داند برای ادامه زندگی چه بکند . قشنگ بود .
خبر ساختن دیوار از کافکا : این داستان هم چکلسواکی هست و خوب خبری در مورد ساختن یک دیوار :دی درک زیادی ازش ندارم .
در برابر قانون از کافکا : این هم همون داستان معروف و فوق العاده زیبای کافکا مردی که پشت در اداره قانون هست و دربان مانع ورود او می شود .
ماه عسل آفتابی از آلبرتو مراویا : داستانی ایتالیایی از زوجی که به ماه عسل رفته اند . مرد اهل سیاست نیست و زن کمونیست است و به همین دلیل تفاوت ، نداشتن دانش در حیطه مورد علاقه زن ، مرد حس می کند که هیچ گاه نمی تواند تمام وجود او را از ان خود بکند . فوق العاده زیبا بود .
در راه گورستان از توماس مان  : داستان آلمانی است و در مورد مردی که همه چیزش را در زندگی از دست داده . بد نبود .
گی دوماپاسان از ایزاک بابل :داستانی روسی در مورد مردی مترجم و نویسنده . بد نبود زیاد باهاش ارتباط برقرار نکردم .
مار از اشتاین بک : داستان امریکایی است در مورد پزشکی که حیوانات زیادی در خانه خود دارد و روزی زنی می آید تا مار زنگی نری از او بخرد . خیلی قشنگ بود .
نیم پولی از آلن پیتون : داستانی آفریقایی در مورد بچه بی سرپرستی در پرورشگاه . خیلی موضوعش نخ نما و تکراری بود .

در کل کتاب متوسطیه ، داستان های خوبی گلچین کرده و می ارزه که بخونیدش . جالبش به اینکه که از نویسنده های آسیا ، آمریکا ، آفریقا و اروپا انتخاب انجام شده .

 

قسمت زیبایی از کتاب
ما به دنیا آمده ایم که از کارمان لذت ببریم ، از مبارزه هایمان و از عشقمان . ما برای همین خلق شده ایم نه چیز دیگری .

غروب جلال /دانشور

غروب جلال

 

سیمین دانشور

 

انتشارات رواق

در این کتاب سیمین به طور خلاصه از اخلاق و رفتار جلال و آخرین روز زندگی او سخن گفته است . فکر نکنید خیلی زرنگم تند تند می خونم ها ، این کتاب خیلی کوتاه و توی یک ساعت می شه خوندش :دی کتاب متوسطیه چیز خاصی نداره ولی به خاطر کوتاه بودنش به خوندنش می ارزه . دو تا عکس هم از جلال و سیمین توش هست .
سیمین چند سالی از جلال بزرگ تر بوده و زمانی که داشته با اتوبوس به شیراز می رفته توی اتوبوس با جلال آشنا می شه ، اونها هیچ وقت بچه دار نمی شن . پدر جلال آخوند بوده و از ازدواج این دو ناراضی و تا ده سال پاشو توی خونه جلال نمی گذاره ! سیمین نقل می کنه که جلال رفت و آمد را دوست داشت و عاشق خطر بود و بسیار عجول ولی گاهی هم که به لاک خودش می رفت بدعنق بود و از تعدد زوجات حمایت می کرد !!!!

 

قسمت زیبایی از کتاب

لذت یعنی همین که در متن کاری باشی که آن را دوست داری .

دست های آلوده /سارتر

دست های آلوده

 

ژان پل سارتر

جلال آل احمد

 

انتشارات رواق

 

از سارتر زیاد نخوندم دو تا رمان و این هم یک نمایش نامه ولی در آینده حتما سعی می کنم بیشتر باهاش آشنا بشم .

هوگو که پسر جوان ثروتمندی است خانه را ترک کرده تا به حزب حامی مردم بپیوندد . او می خواهد قوی و محکم باشد ولی تربیتش ظریف است و به عنوان روزنامه نگار حذب مشغول می شود تا اینکه خود را آماده آدم کشی اعلام می کند . قرار است هوگو فردی به نام هوده رر که از اعضای مهم حذب هست را با هفت تیر بکشد ولی هم چنان مردد است ...

بد نبود نتیجه گیری های آخری و بررسی حالات روانی هوگو خیلی زیبا بود به دلم نشست ولی نمی دونم به عنوان یک نمایش نامه لطاف۶ت ادبیش جذبم نمی کرد . در کل کتاب متوسطی هست . سارتر زمانی به حذب کمونیست می پیونده و از همین رو این نمایش نامه رو تکذیب می کنه .سارت از نوینده های بسیار معروف فرانسوی شمرده می شه .

 

قسمت زیبایی از کتاب

جنایت را نمی شود علاج کرد .

از ما بهتران/محمدعلي

از ما بهتران

 

محمد محمدعلي

 

انتشارات رواق

 

 كتاب از 7 داستان كوتاه با نام هاي  ما بي گداران- جن – سورناچي- چشم سفيد- آهو – قاسم و علي تشكيل شده است . همه داستان ها داراي نثر ساده و در ارتباط با جن ها و از ما بهتران مي باشند .

من خيلي خوشم نيومد از كتاب . البته موضوعش خوب بود به نظرم . واقعا اين قضيه خرافات مردم ايران كه البته الان كمرنگ تر شده اما هنوز ادامه داره موضوعي هست كه بايد يك جوري بهش پرداخت اما به نظر من نه فقط با نقل قصه بلكه يك جوري عميق تر و روان شناسانه تر .

خوندم كه ظاهرا آقاي محمدعلي داستان را استعاره از يك جامعه جن زده و ... بيان كردند من به شخصه اصلا متوجه استعاره يا چيز ديگه اي نشدم به نظر من فقط نقل مستقيم داستان هاي رايج در بين مردم روستايي يا ساده بود كه خوب البته احتمالا مشكل از سواد منه :دي

از بين داستان ها هم سورناچي را بيشتر دوست داشتم

 

قسمت زيبايي از كتاب

 

آدم تا قصد سفر مي كنه دلش گرم مي شه