برگزیده آثار نیما یوشیج/ یوشیج

برگزیده آثار نیما یوشیج

 

نیما یوشیج

 

انتشارات بزرگمهر

سال نشر : 1369

 شامل تعدادی از مقالات درباره ی شعر و شاعری ، بعد نقد رمان و شعر و نمایش بعد از اون چند تا داستان شامل فاخته چه گفت غول و ارابه و زنش توکایی در قفس نمایش نامه کفش حضرت غلمان تعدادی از نامه ها و تعدادی از یادداشت های روزانه .

خوب در حقیقت کتاب یک گزیده ای از انواع اقسام کتاب های نثر منسوب به نیما هست از هیچ کدام هم طولانی ننوشته و خیلی مجموعه خوبی شده یعنی در مجموع اگه قصدتون تحقیقاتی نیست یا طرفدار پر و پا قرص نیما نیستید به نظر من به جای نامه ها و همسایه ها و درباره شعر و شاعری و یادداشت ها همین کتاب را بخونید و با فضای نوشتاریش آشنا بشید .

پست جنوب/ سنت اگزوپری

پست جنوب

 

آنتوان دو سنت اگزوپری

کاظم سادات اشکوری

 

انتشارات بزرگمهر

سال نشر : 1366

برنی خلبان جوانی است که درگیر رابطه ای احساسی با ژنویو نیز می شود زن جوانی که پس از مرگ فرزندش قادر به تحمل خانه و همسرش نیست . درگیری های فکری یک خلبان جوان در حین کار پر مشغله ، ماجراهای احساسی و نشستن های سخت و اضطراری را شاهد هستیم .

این کتاب را هم قبلا خونده بودم و البته خلاصه خیلی خوبی هم ازش نداشتم هر چی یادداشت هامو مرور کردم چیز بیشتری پیدا نکردم . این کتاب اولین اثر اگزوپری فرانسوی است . ظاهرا خود اگزوپری عاشق دختری بوده که والدین دختر به خاطر سختی های شغلیش رضایت به این ازدواج نمی دن و این موضوع خودشو توی این قصه نشون داده .  از روی این کتاب فیلمی هم ساخته شده . من خودم کتاب را دوست نداشتم موضوعش مشکلی نیست اما لحن کتاب یا ترجمه هست نمی دونم اما آدم را انگار از اثر دور می کنه انگار هی باید بخونی تا در ارتباط با کتاب باقی بمونی .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

بسیار مایل است  تصویر عشق را دوست داشته باشد : جز این تصویر ضعیف چیزی برای دفاع ندارد ...

 

یک ارتش بدون ایمان و اعتقاد نمی تواند پیروز شود .

رعد و برق بی باران / محمدعلی

 

رعد و برق بی باران

 

محمد محمدعلی

 

انتشارات بزرگمهر

بی بارانی مردم شهر را کلافه کرده و استاد معمار بزرگ محله افراد را جمع می کند و می گوید باید نخل را راه بندازیم و نماز بخوانیم و حتما باران می بارد دوستش از او می خواهد بی خیال شود و این امید صد درصد منطقی نیست اما او جمعیت را می برد و در پایان نماز رعد و برق می زند اما از باران خبری نیست ... این شروع کتاب هست و ادامه نیز همین ماجراهاس معمار که ذهنی قدیمی داره پیشرفت ها را قبول نمی کنه نصایح را قبول نمی کنه و در برابر حوادث مختلف اقدام به کارهای پر سر و صدایی می کنه که هیچ کدوم به نتیجه دلخواه و نهایی نمی رسه

کتاب جدید نیست در حقیقت خیلی هم قدیمیه اما دیگه کتاب جدیدشون را که معرفی کردم گفتم بذار تا شرایطش هست این یکی را هم معرفی کنم کتاب قشنگ و موشکافانه ای هم هست شخصیت ها را خوب دراورده دست روی نکته جالبی گذاشته و معضلات مد نظرش را هم خوب به نقد کشیده .

كارنامه ي سپنج ( جلد 2) / دولت آبادی

كارنامه ي سپنج ( جلد 2)

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات بزرگمهر

آوسنه ي باباسبحان : بابا سبحان دو پسر دارد طاهر و مسيب . طاهر روي زمين كار مي كند و منتظر تولد بچه اش مي باشد اما مالك زمين كه بيوه زني است مي خواهد زمين را از او گرفته به كس ديگر اجاره دهد .
گاواره بان : هر ساله براي بردن جوان ها به سربازي به ده مي ريزند و امسال قنبر به روي بام مي رود تا همه را خبر كند براي گريختن .
باشبيرو : حله از همسرش طلاق گرفته و با خدو ازدواج كرده يك مرد سياسي و شبيرو كسي است كه در كنار دريا در انتظار نامزدش ديوانه شده .
مرد : پدر و مادر دائم دعوا دارند و پسرك حس مي كند از اين به بعد او مسئول خواهر و برادر كوچكش مي باشد .
از خم چمبر : صالح با دختر خاله اش ازدواج كرده اما مارو عاشق مدير مدرسه است و با صالح نمي سازد .
عقيل ، عقيل : وقتي زلزله همه چيز يك مرد را از او مي گيرد .

قشنگ بود خيلي خوشم اومد كلا كارهاي آقاي دولت آبادي به دلم مي شينه از روستا مي گه ولي تجربه اش را داره و جوري مي گه كه تصنعي نيست آدم حسش مي كنه باورش مي كنه به دلش مي شينه . خيلي روان مي نويسه و كلا خوشاينده.

كارنامه سپنج يك مجموعه 3جلدي هست اما جلد سوم جاي خالي سلوچ هست كه قبل خوندمش و ديگه معرفيش نمي كنم . به نظرم خيلي كتاب خوبي براي كتاب خونه شخصي آدم مي تونه باشه اين 3 جلد . مجموعه جامعي از نوشته هاي زيباي آقاي دولت آبادي .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

آدم اگر پيش از بلا شروع به غصه خوردن كند ، بلا زودتر او را از پا مي اندازد .

 

در بعضي لحظه ها هيچ چيز به اندازه ي گفتن ، آدم را بي معني و جلف جلوه نمي دهد . مثل اين كه كلمه ها آدم را ساقط مي كنند . از درون نابودش مي كنند .

 

دامادش از همان اول به هندوانه بازي عشق داشت . اصلا هنداونه باز بود . هر آن كه بي كار مي شد ، مي توانستي او را توي دكان نجف بيابي . به يك نظر مي فهميد كه دل هندوانه چه رنگ است . قرمز ، خوني ، حنايي يا صابوني ؟ مي فهميد دانه ي دل هندوانه چه رنگ است ؟ سرخ ، سفيد يا قهوه اي . و قواره ي دانه ؟ پهن و كوتاه ، ميانه يا كشيده و ريز ، چاق است يا لاغر !همچنين مي توانست با يك ضربه ي كارد هنداونه يا خربزه را چنان به دو نيم كند كه دو طرفش بيش از چهار مثقال با هم تفاوت وزن نداشته باشد . چه بسا كه هم وزن مي بريد . بي جزيي تفاوت .

 

آسمان دل بزرگي دارد . شب هاي بسياري مي توان در آن غوطه خورد .

كارنامه سپنج ( جلد 1) / دولت آبادی

كارنامه سپنج ( جلد 1)

 

محمود دولت آبادي

 

انتشارات بزرگمهر

ته شب : كريم در تاريكي شب در خانه اي را مي زند و وارد مي شود و در اين خانه پيرزن و پيرمرد مريضي هستند چشم به راه پسرشان .  

ادبار : پسرك يتيم روستايي بعد از مرگ بستگانش به كوكب صاحبه شيره خانه ده داده مي شود تا در آنجا بزرگ شود .

پاي گلدسته ي امام زاده شعيب : پسرك يتيمي كه در امام زاده كار مي كند و اكنون براي خود مردي شده و زني كه نيمه شب به آنجا مي آيد .

بند : پدر و مادر اسد به شمال كوچ كرده اند اما او را براي قالي بافي در ده گذاشته اند .

هجرت سليمان : از زماني كه زن سليمان براي كمك به خانه ارباب مي رود زندگي سليمان به هم مي ريزد .

سايه ها خسته : پيرمرد در حال قدم زدن در حومه است كه مي بيند جواني خوابيده و او را بيدار مي كند تا حرف بزنند .

بياباني : مرد در سال هاي خشك روي زمين ارباب كار كرده اما ارباب طلبش را نداده و اكنون رعيت شكايت نموده .

سفر : مردي كه براي تامين معاش به كويت مي رود و زنش با مرد ديگري رفيق مي شود .

ديدار بلوچ : خاطرات سفر به زاهدان و سيستان

قشنگ بود خيلي دوستش داشتم . داستان هاي روستايي و صاف و صادق . يك زبون روان نوشته هايي كه تصنعي نيستند موضوعات جالبي كه دارند از باورها ، خرافات ، سرنوشت و تعصب ها . داستان هايي كه داستان زندگي مردم اند .

كارنامه سه پنج يك مجموعه 3 جلدي هست از داستان هاي كوتاه يا تقريبا كوتاه آقاي دولت آبادي . خيلي هم كار جالبي بوده به جاي هر بار خوندن يكي از كتاب هاي كوچيك مي تونيد يك باره در كنار هم مجموعه را بخونيد .

 

قسمت زيبايي از كتاب

شايد بتوان بلندباروترين قلعه ها را فتح كرد و تا ‍ژرف ترين درياها فرو رفت اما ورود به جهان باطن يك آدم به آن آساني ها شدني نيست .

کتاب آدم های غایب /مدرسی

کتاب آدم های غایب

 

تقی مدرسی

 

انتشارات بزرگمهر

رکنی پسر کوچک آقای حشمت نظامی است . آقای حشمت نظامی یا خان بابا دکتر که روزهای آخر عمر را طی می کند و دچار سرطان شده از رکنی می خواهد دنبال برادر ناتنی اش ضیاء بگردد . آنها 11 سال است از ضیاء خبری ندارند . رکنی بین این اتفاق ها سرگردان است ، مریضی پدر ، برادری که می گویند راننده کامیون شده و عده ای می گویند زندانی سیاسی است و در زندان است ، مسعود نامی که مامور ساواک است ، خواهری دیوانه ، شبح نامادری عجیبش همایون دخت که خود را آتش زده ...

خوب راستش در همین حد دیگه یک فضای آشفته تا حدودی سورئال و پر از اختلافات خانوادگی که درست هم متوجه نشدم چی می خواد بگه آخرش ... اصلا خوشم نیومد قشنگ نبود به نظرم آقای صادقی رفته دنبال سبک های خاص تر و متفاوت تر از کلاسیک ولی نتونسته خوب توی این سبک ها ظاهر بشه و یک جورایی قضیه را لوث کرده . از نحوه انتخاب اسامیشم خوشم نمی یاد باز به نظرم دنبال خاص بودن هست که بدلم نمی شینه . تکه های مشابهی هم در بین داستان ها هست بچه هایی که می خواهند با جعبه زیردریایی درست کنن ، صورت های توی زیرزمین ها برای ترسوندن بچه ها از ظرف مربا و ترشی و ...

در مورد آقای مدرسی نکته باقی مانده اینه که ایشون زمانی که در ایران بودند مجله صدف را متشر می کردند و در ضمن دو تا دختر هم دارند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

سردرگمی شما معنی اصلی زندگی شماست .

 

زیادی عمر مهم نیست . مهم اینه که آدم بخواد و بتونه ببینه .

 

آدم مسئول زندگی خودشه ، هر چی که به سرش می یاد به خاطر کارهاییه که خودش کرده .

 

آدم وقتی عکسشو برای کسی می فرسته خودشو که نمی فرسته . آدم همیشه توی عکس خودش غایبه .