سه شنبه/بارسقیان

سه شنبه
آراز بارسقیان
انتشارات اسم
سال نشر : 1397
خوب برگردیم سراغ تازه های نشر . در حقیقت توی برنامه ام بود که چند تاز از تازه های نشر از نویسنده های ایرانی را حتما معرفی کنم و یکیشون کتاب آقای بارسقیان بود که کتاب های قبلیشون 1شنبه و 2شنبه را دوست داشتم و بعد چند سال اومدیم سراغ سه شنبه .
پسر نویسنده ارمنی است که خسته شده به هیچ رسیده و روزی همه چیز را رها می کند و به سفر می رود تصمیم دارد به صورت هیچ هایک یعنی بدون پول با دست بلند کردن کنار جاده و چادر زدن و ... سفر کنند . توی راه با افرادی آشنا می شه فلسفه زندگیشو مرور می کنه به گذشته فکر می کنه اتفاقاتی که افتاد و به اینجا رسوندش اعتقادی که به ادبیات عمیق داشت ترجمه هایی که به خاطر پول کرد دخترایی که باهاشون آشنا شد و .....
قشنگه من این دنیای روشن فکری زندگی های خیلی مجردی وار با رفیقا را نمی شناسم واقعا نمی دونم یعنی هیچ هایک این قدر رواج داره و دارن به این شیوه سفر می کنن هیچ خبر نداشتم فضاش برام کلا غریبه اما قشنگ نوشته از تفکرات از دغدغه هاش با همه اشنا نبودن با فضا و قبول نداشتن مرامش خوشم می یاد و می گم کتاب قشنگی بود.فقط کاش هندی بازی تهش و قضیه آوا نبود.
قسمت های زیبایی از کتاب
حالا برگشتم اینجا چند ماه است ولی نه برای این که چیزی را شروع کنم . چیزی برای شروع نمانده .
آن ها برای من و تمام نوه هایشان دعا می کردند . نمی دانم برایم جالب است که بدانم اگر آنها نبودند که بخواهند ما را دعا کنند آیا زندگی ما از اینی که الان هست بدتر می شد یا بهتر؟
وقتی ازم پرسید چرا نمی خواهم باشم جوابی نداشتم بهش بدهم جز اینکه دیگر نمی توانم . گفت پشیمان می شوم . هیچ وقت پشیمان نشدم ولی دلم تنگ شد . گاهی نه همیشه.


توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه