یخبندان سیاه/اشتام

یخبندان سیاه

 

پیتر اشتام

مونا حسینی

 

انتشارات قطره

سال نشر: ۱۳۹۲

شناور روی آب: مرد با دختر عجیبی هم خانه شده و با او به سفر می رود.

یخبندان سیاه: زنی که بیماری بدی دارد که سبب مرگش خواهد شد.

اطراف شهر: گپ زدن توی کافی شاپ با مردی که دل خوشی از خانمها نداره.

همه حق دارند:زن  و مرد در سفرشان با زوج دیگری آشنا می شوند.

 کاری از دست ما بر می آید: قهوه با اولین و شنیدن حرف هایش.

سرزمین پاک: پسر برای مدتی به آمریکا رفته و در فکر دختر خانه رو به رویی است.

در امتداد شب: مرد منتظر ورود زن در برف شدید است.

گودال های عمیق: مرد پسر جوان را به خانه اش دعوت می کند.

ملاقات: پیرزن تنها در خانه ای که روزی پر از بچه بوده.

پیتر اشتام را واقعا دوسش دارم اون حالت ساده نویسیش اون توصیف وقایع عادی زندگی و مفهومی که پشت همه کلمات ساده می مونه برای من شخصا لذت بخشه این کتابم همین طور خیلی ساده روان قشنگ و حرفهایی که پشت یه سری حرف ساده است.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

در نشیمن تابلوی کوچکی با قابی ارزان قیمت به دیوار زده شده بود که روی آن نوشته بود: اگه واقعا بخواهیش می تونی به دستش بیاری.

گفتم : خونت سرده ها.

ایوان گفت : آره ولی من این جوری دوست دارم.

پرسیدم : بهش اعتقاد داری؟ می تونی به دستش بیاری اگه واقعا بخواهیش؟

ایوان گفت: نه اما دوست داشتم بهش اعتقاد داشتم.

 

اونا فکر می کنند احساساتی هستند چون دوست دارن توسط مردا مورد پرستش قرار بگیرن. 

 

خوشحالی رو خودت می تونی به وجود بیاری. بهتره از توانایی هات استفاده کنی.

دیروز/ موراکامی

 

دیروز

 

هاروکی موراکامی

مونا حسینی

 

انتشارات قطره

یک داستان کوتاه هستش در حقیقت . پسری که به یاد دوران دانشجویسش افتاده وقتی با پسر دیگه ای دوست بود که پشت کنکور مونده بود و از راوی داستان می خواست تا به جای اون با دختر مورد علاقه اش بیرون بره .

کوتاه خلاصه و مثل همیشه جذاب و زیبا .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

دانشگاه یه دغدغه س. من وقتی وارد دانشگاه شدم احساس یاس کردم اما با این حال وارد نشدن به دانشگاه یه دغدغه بزرگ تره.

 

آدما نیاز دارن یه دوره هایی تنهایی رو توی زندگیشون تجربه کنن . اما بهتر می شه اگه به اینم فکر کنن که یه روزی قراره این دوره ها تموم بشن .

ماشین مرا بران / موراکامی

 

ماشین مرا بران

 

هاروکی موراکامی

مونا حسینی

 

انتشارات قطره

شهر گربه ها : پسری که معتقد است فرزند پدرش نیست .

ماشین مرا بران : مرد رانندگی زن ها را دوست ندارد اما راننده ای زن انتخاب کرده و دارد به گذشته فکر می کند .  

سامسای عاشق : این بار یک حشره تبدیل به گرگور سامسا شده

پیاده تا کوبه : مرد پیاده روی می کند و مقصدش شهر دوران کودکی است

نخستین حمله به نانوایی : دو مرد گرسنه تصمیم می گیرند با چاقو به نانوا حمله کرده و از وی نان بگیرند .

اینم داستان کوتاهی که تازه از ایشون وارد بازار شده قشنگم هست دوسش داشتم هر چند رمان هاش را ترجیح می دم . داستان ماشین مرا بران فوق العاده است اما دو تای اخری معمولین به نظرم .

ترجمه خوبه اما ترجمه های خیلی بهتری از کارای ایشونم خوندم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

ما نباید انتظار داشته باشیم آدم ها را تمام و کمال بشناسیم . حتی اگر عمیقا عاشق اونا باشیم .

 

ما هیچ وقت نمی تونیم بفهمیم تو مغز زن ها چی می گذره . می تونیم ؟

 

اگر به اندازه کافی به یکی فکر کنی مطمئنا باز اون رو خواهی دید .

 

ویرانی هایی که توسط انسان ها ایجاد می شود هیچ گاه جبرانی نخواهد داشت .