كشتي شكسته /تاگور
كشتي شكسته
رابيندرانات تاگور
عبدالمحمد آيتي
انتشارات سروا
رامش پسر دانشجوي هندي عاشق دختر همسايه شان همناليني است و قصد ازدواج با او را دارد . اما پدر رامش براي او همسر ديگري را در نظر گرفته . رامش به همراه پدرش به ده دختر مي رود تا با او ازدواج كند ولي اصلا به عروس نگاه نمي كند . در راه برگشت آنها دچار طوفان مي شوند و رامش وقتي به هوش مي آيد مي بيند فقط خودش و عروسش در ساحل هستند . رامش و دخترك راهي منزلشان مي شوند ولي رامش متوجه مي شود اين دختر كمالا نام دارد و اصلا همسر او نيست و ....
همين چند وقت پيش شروع كردم از تاگور خوندن و اين كتابشم تو فهرستم بود كه تازه به دستم رسيد يعني دقيقا ته هندي بازي هيچ واژه ديگه اي هم جز اين برازندش نيست . من اصلا خوشم نيومد و به نظرم هيچ چيزي بالاتر از يك داستان عامه پسند افسانه اي سطح پايين نداشت .
+ نوشته شده در یکشنبه ششم آذر ۱۳۹۰ ساعت 11:14 توسط فرانک
|
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه