شاهنشاه/ کاپوشینسکی

شاهنشاه

 

ریشارد کاپوشینسکی

ولی ا... ابراهیمی

 

انتشارات  نیک پندار

سال نشر :  1378

کتاب این بار در مورد انقلاب ایران هست این که شخصیت شاه برخوردش رفتارش طرز فکرش ایده اش از پیشرفت دلیل جهت گیری مردم اتفاقاتی که توی یک کشور دیکتاتوری بعد انقلاب می افته و ..... من اصلا نمی خوام بگم کتاب تاریخی جامعه شناسانه بی طرف و بی نقصیه ولی خیلی نکات جالب هم توش داره چیزایی که واقعا به فکر می بره شما را مثلا می گه شاه پولدار شد و گفت ده سال دیگه ایران را از نظر رفاه می کنم اروپا و آمریکای دوم خوب این تفکر اصلا اشتباهه کشوری که اون قدر پایینه که مردمش به زور کفش دارند ایا منطقیه بگی ده سال بعد عالی می شم نه این عالی شدن باید پایه ای فرهنگی آموزشی باشه و بدونی سال ها تلاش می بره و خیلی نکات ریز دیگه . من شخصا خیلی کتابشو دوست داشتم . نمی خوام توضیح بیشتری بدهم قسمتی هم ازش یادداشت نکردم بهتره خوندش .

بعد از تجربه موفق قبلی با این نویسنده خوب خیلی خوشحال شدم که دیدم در مورد انقلاب خودمون هم کتابی داره و دیدم واقعا فرصت خوبی هست برای خوندنش . در مورد آقای کاپوشینسکی باید بگم که در 24 سالگی خبرنگار شدند  و مدت 25 سال در خاورمیانه ، آمریکای لاتین آ آفریقا و آسیا خبرها را دنبال می کردند و شاهد جنگ ها و انقلاب های زیادی بودند .

امپراطور/ کاپوشینسکی

امپراطور

 

ریشارد کاپوشینسکی

حسن کامشاد

 

انتشارات ماهی

سال نشر : 1393

کاپوشینسکی نویسنده و عکاس معروف لهستانی هست که توی این کتاب می یاد از وضعیت و شرایط اتیوپی و حبشه صحبت می کنه . اوضاع مملکت بزرگان و حوادثی که به سمت انقلاب می ره . یک جورایی شبیه طنز هست باورتون نمی شه اینها اظهارات افراد نزدیک به پادشاست . کسی که شغلش تعظیم کردن است کسی که شغلش اینه بالشت زیرپای امپراطور قد کوتاه بذاره کاخی که ساخته می شه تا امپراطور یک روز توش باشه . کارگرانی که حقوقشون داده نمی شه و گفته می شه امپراطور از بالکن اون سمتی بهشون پول می ده و تا می رن اون سمت امپراطور از این سمت فرار می کنه . و البته گفته می شه خیلی کارهای روشن فکرانه کرده این حاکم جدید مثلا قبلا اگر دزدی می شده یک ماده مخدر می دادن به یک بچه گیج می شده و می رفته می رفته به هر کس دست می زده اون دزد بوده و دست و پاشو قطع می کردن و کلی موارد این چنینی . اولین نشانه ها با کودتای دو برادر آغاز می شه یکی از اونها که فرماندار شهری هست می یاد و با باجی که می گیره مدرسه می سازه باج گرفتن مسئله نیست اما نباید صرف مدرسه سازی بشه بعدم زمین های خشم و لم یزرع را بین مردم پخش می کنه و مورد غضب قرار می گیره به همراه برادرش کودتای ناموفقی می کنه .

اعتراضات ناعدالتی ها و شورش های جزئی ادامه دارند تا زمانی که خبرنگاران خارجی فیلم هایی از قحطی ها و گرسنگی های شدید پخش می کنند در همین زمان چاه آب سربازها خشک می شود و افسران به آنها آب نمی دهند دعوایی در ارتش رخ می دهد و چندی بعد بنزین گران می شود که ضربه نهایی است و همه را به خیابان می کشد .

خیلی کتاب قشنگیه این قدر صمیمی آروم و روان نوشته شده و این قدر شگفت انگیزه که چه طور می تونند انسان ها تا این حد پست و خودخواه باشند و در جهل غوطه ور که لحظه ای زمین نمی ذاریدش . حتما بخونید و لذت ببرید . به هر حال تصمیم گرفتم چند تا کتاب غیر رمان بخونم و بعد دوباره برگردم سراغ دنیای داستان .