پخمه/نسین

پخمه

 

عزیز نسین

رضا همراه

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1397

مرد روزنامه نگار به زندان فرستاده شده است در ان جا با مردی معروف به پخمه آشنا می شود و پای درد دل وی می نشیند پخمه تعریف می کند تمام عمر به دنبال درستکاری و انجام کارها از راه درست و اصولی بوده و حاضر نبوده زیر بار رشوه و کارهای خلاف چاپلوسی برود و همین امر دائما او را به دردسر می اندازد .

خیلی شبیه کتاب قبل شاید یه جورایی طنز خیلی ساده و سرراست و قدیمی ولی موضوعش جدا قابل تامله راسته و دردناکه و برای همین کتاب خوبیه کلا .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

من فقط یک عیب بزرگ داشتم ، هر کاری بهم رجوع می کردند با جدیت انجام می دادم . رشوه نمی گرفتم  به کسی التماس نمی کردم بی شرف نبودم به همین جهت هر دری به رویم بسته می شد .

چاخان/نسین

چاخان

 

عزیز نسین

رضا همراه

 

انتشارات نگاه

سال نشر : 1397

زبوک زاده اهل قصبه دورافتاده ای است مردی چاخان و دروغگو که همه را فریب می دهد . ماموری که تازه به ده آمده به داستان زبوک زاده علاقه مند شده و هر بار پای صحبت یکی از اهالی می نشیند که چه طور زبوک زاده با بزرگ نشان دادن خودش و الکی خودش را به مقامات وابسته نشان دادن مردم را فریفته است و جالب است که هر بار این اتفاقات تکرار می شود.

عزیز نسین طنز نویسه منم ازش بدم نمی یاد این اولین رمانی هست که ازش دارم می خونم طنزش یک مقدار قدیمیه و به نظرم دستش توی داستان کوتاه هم قوی تره کلا چون نتونسته این جا چهارچوب بده این همه صفحه و همش هی تعریف کلاه برداری های مشابه ولی نکته ای که می خواد بگه خیلی خوب و عمیقه که این افراد کلاش و دروغگوی جامعه را ما خودمون به وجود می یاریم بزرگشون می کنیم چیزی نمی گیم و اجازه رشد بهشون می دیم بنابرین روی هم کتاب را دوست داشتم نکته اش بسیار قوی و درسته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

تقصیر خود ماس...از روز اول هر کاری کرد بهش هیچی نگفتیم ...هر رذالتی کرد به روی خودمان نیاوردیم تا کار به اینجا کشید...

 

ما چه قدر خوب و آسان می توانیم خودمان را گول بزنیم . سرتاسر زندگی ما دروغ و کلاشی و کلاهبرداری است و ما هر روز گرفتار نیرنگ ها و فریب ها هستیم و فقط به خاطر یک جمله از همه چیز صرف نظر می کنیم ...  مردم همه چیز را می فهمند!".

مرد دو زنه/ نسین

 

مرد دو زنه

 

عزیز نسین

رضا همراه

 

انتشارات پیروز

از کجا با هم آشنا شدیم : مرد حافظه خوبی ندارد و خیلی اوقات کسانی را که با او سلام علیک می کنند به جا نمی آورد .

ارزش پول : مرد فقیری که برای به دست آوردن پول به شهر آمده .

سخن گوی مدیر کل : مدیر کل از کارمند می خواهد به جای او به مراسم عزاداری برود .

این کجاش شبیه آدمه : زنی که دائم خود را شکل هنرپیشه های مختلف می کند .

وقتی مردی دو تا زن می گیره : بعد از مرگ مرد بین وراثش دعوا می شود .

شبی که با یک دیوانه گذراندم : نویسنده ای که به زندان رفته و در سلول انفرادی است .

انسان حیوان نما : مردی که واکسی محل را شبیه حیوان وحشی می کند .

داماد دوبله : مرد بی خانه ای که به زور داماد هیزم فروش می شود

توریست داخلی : زنی که بسیار لوندی می کند .

دو مریض : مردی که کارش فکر کردن بود .

قضیه ی پرت و پورت : پیرزن نفرین می کند هر کس از عسل بخورد پرت و پورت کند .

عینک نمره : دکترهای چشم پزشک در مورد مشکل چشم مرد به توافق نمی رسند .

این چی یه ؟ : مربی تربیت کودک گه سعی می کند عصبانی نشود .

همسایه اعیان و پولدار : همسایه جدید بذل و بخشش زیادی دارد .

آمریکایی وطنی : وقتی دخترهای ترک عاشق مردهای امریکایی می شوند .

ما گول خر را خوردیم : مبارزات دو حذف مخالف.

هر خوشگلی یک اخلاق داره : اندر اخلاق های عجیب زن ها .

حیوان هشت پا : نویسنده طنز که در پی پیدا کردن داستانی برای روزنامه است .

قبلا دو تا کتاب از عزیز نسین معرفی کردم امسال هم چند تا ترجمه ازش توی بازار اومد و چون خواستم برم سراغشون گفتم بد نیست قبلش این کتاب را هم که قبلا خوندم اما توی وبلاگ نیوردم بنویسمش . کتاب بدی نیست خیلی معمولی من شخصا چندان طنز پسند نیستم .

به خاطر چی با من ازدواج کردی ؟ /نسین

به خاطر چی با من ازدواج کردی ؟

 

عزیز نسین

رضا همراه

 

انتشارات توسن

به خاطر چی با من ازدواج کردی : مرد ثورت مندی که نمی خواهد ازدواج کند چون مطمئن نیست به خاطر خودش به او بله می گویند یا اموالش .
روی بمب نمی شه رفت : مردی بعد از 7 دختر قرار است پسری داشته باشد و اکنون با همسرش سواری تاکسی راهی زایشگاه است .
چطور شما اوبراین را نمی شناسید : آن قدر داستان های مرد را چاپ نمی کنند تا آن ها را ترجمه آثار دیگران جا بزند .
صد هزار مرتبه شکر که زنده ایم : گذشت زمان عوض شدن جای حذب ها و جملات همیشگی .
حضرت آقا ساعت چنده ؟ : مردی که می خواهد ساعتش را بفروشد تا خرج مهمانی را بدهد .
چطور کشوری پیش می ره : ادعای دولت ها در مورد پیشرفت و مقایسه امکانات به وجود آمده با افزایش جمعیت .
یک روز هم نوبت ما می شه : انتقام صنف های مختلف کاری از هم .
خانه به دوش ها : مرد که جایی باری زندگی ندارد در بیابان خانه می سازد .
حق با شماست آقا : آموزگار می خواهد روستا را متحول کند ولی روستاییان فقط می گویند حق با شماست .
وقتی مردم حق دارند تماشا کنند : مردم همه جمع شده و طبقه سوم را نگاه می کنند و راه بندان می شود .
نامه به آخرین میهمانم : نامه ای به مرگ .
مگس دیوانه : مگسی که نمی گذارد نویسنده شب را راحت بخوابد .
خاصیت گریه کردن : دو پیرزن که به محظ دیدن هم گریه می کنند .
آقا توفیق سیبیلو : پودر لباس شویی که به نوعی عادت در خانه ها تبدیل شده .
به خاطر حفظ آبرو : مردی که از همه کتک می خورد و به خاطر آبرو چیزی نمی گوید .
سیم تار : مرد خوش شانس و پینه دوز بد شانس .
زرنگی زیادی : مرد می خواهد جای خوبی برای نشستن در کشتی بیابد .
پیاده ها و سواره ها : رعایت نکردن قوانین و مقررات رانندگی .
دزد باید تنبیه بشه : حسابدار از روی ناچاری کمی پول می دزدد و به زندان می رود .

قشنگ بود کتاب خوبی بود ولی کتاب قبلی قشنگ تر بود این یکی خیلی از موارد دیگه داستان نبود به یک نوشته یا متن تبدیل شده بود که البته باز موضوعات جالب بودند ولی به دلیل متنی بودن اون خلاقیت قبلی یا جذابیت را به همراه نداشت .

عزیز نسین از کسایی بود که اعتقاد داشت باید آزادی باشه و به راحتی بشه از دین انتقاد کرد و برای همین خیلی از مسلمون ها مخالف اون بودند و اقداماتی برای کشتنش هم انجام داند مثلا توی هتلی کهب ود بمب گذاری شد که عده ای هم مردند ولی اون خودش جان سالم به در برد .

گوسفندی که گرگ شد /نسین

گوسفندی که گرگ شد

 

عزیز نسین

رضا همراه

 

انتشارات توسن

گوسفندی که گرگ شد : چوپان بی رحمی دائم گوسفندانش را کتک می زند بی خبر از آنکه این رفتار گوسفند را به گرگ تبدیل می کند .
هواشناسی : پادشاه معتقد است وزیر مملکت باید بتواند وضع هوا را پیش گویی کند و ظاهرا الاغ در این کار استاد است .
هر دری یک جور باز می شود : مرد با آقا رضا کار دارد ولی نمی داند که هر در ساختمان به شیوه خاصی باز می شود .
همش تقصیر خود ماست : چرا کفش های امروزی کیفیت کفش های سابق را ندارد !!!
قدم نو رسیده مبارک : قرار است فرزندی به دنیا بیاید که ملت عمری است مشتاق اوست .
بزرگ ترین سلطان جهان و ساس : چاق ترین فرد سلطان می شود و مرد با ساس دوست می شود تا خون بقیه را بخورد و آنها را ضعیف کند .
مسابقه حیوانات : وقتی حیوانات قوی بر اثر اختلاف حق را به حویان ضعیف می دهند گاو سلطان جنگل می شود .
چرا مملکت پر از دیوانه س ؟: 5 دیوانه فرار کرده اند و پلیس به دنبال 5 نفر با رفتار غیر عادی است .
نامه ی عوضی : حذب تاکید دارد که نباید بدون اطلاع کسی را قلمدوش کرد .
آقا پسر : رئیس مسن ناراحت است که پسر جوانی جایگزین او شده و پسر نمی داند یک مستخدم چه جایگاهی دارد .
کارهای بدون سرمایه : مرد فقیر است و دوستش می گوید راه برای پول در آوردن زیاد است .
بچه عقده ای می شه : دعوای پدر و مادر و سخنان مجری رادیو .
آنجور که می گویی نیست : مرد قرار است فردا به درد و دل مردم گوش دهد و مثلا اشتها ندارد .

در پایان هم چند مطلب دیگه در مورد خنده هست که البته داستانی نیست و صفحات هم به هم ریخته است .

خیلی قشنگ بود من واقعا خوشم اومد . داستان ها طنز بود و واقعا هم موضوعات جالبی را انتخاب کرده بود و هم برای اون موضوعات سمبل های بدیعی را هم در نظر گرفته بود . طنزش هم درون مایه های اجتماعی سیاسی داشت . داستان هاش واقعا تفکر برانگیزه فقط چیزی که اذیت می کنه اینه که در پایان خیلی وقت ها با این که داستان واضح هست دوباره می یاد و به صورت شفاف درس و پیام اخلاقی می ده .

عزیز نسین نویسنده معروف ترک نام اصلیش محمت نصرت هست . افکار سیاسی خاص خودش را داره با طنز اون ها را بیان می کنه مدتی سردبیر یک روزنامه بوده و به خاطر این افکار به زندان هم رفته .