قصه هایی برای تاریکی/ ریلکه

قصه هایی برای تاریکی

 

راینر ماریا ریلکه

علی عبداللهی

 

انتشارات نقش و نگار

صدا : مرد جوان به دنبال صدایی است که به او امید دهد .
چگونه خیانت به روسیه راه یافت : حاکم روسیه قرار است در ازای پاخ 3 معما مقداری طلا دریافت کند .
قصه ای برای تاریکی : مرد بعد از سال ها به شهر کودکی اش می رود .
چگونه تیموفای پیر آوازخوان درگذشت : مرد آوازخوان با ازدواج پسرش مخالف است و قید او را می زند .
صحنه ای از گتوی ونیز : دو مورد در مورد محله یهود نشین ونیز حرف می زنند .
مرد غریبه : مرد غریبه ای به در خانه آمده .
گورکن : گیتا با گورکن جوان شهر بسیار اخت شده و مدام پیشش می رود .
ویتالی بیدار می شود : همین مرد بیدار می شه و مروری داره به زندگی اطراف .
صندوقچه طلایی : پسر بچه در مورد تابوت سوال می کنه .
فرار : دختر و پسر جوان با هم دوستند و می خواهند فرار کنند .
آنکه از سنگ صدا شنید : میکل آنژ موقع ساختن مجسمه .
در زندگی : گفت و گوی دو کارمند در مورد زندگی .
خرابه های آتن : توصیفی از خرابه های آتن .

اینم یک مجموعه داستان کوتاه از آقای ریلکه . به نظرم قشنگ بود با این داستان ها ارتباط بیشتری برقرار کردم و بهتر منظورش را گرفتم البته بعضی هاش برام جالب نبود ولی بعضی هاش هم چرا دل نشین بود. صندوقچه طلایی و آنکه از سنگ صدا شنید هم تکراری بود قبلا خونده بودم اما یادم نیست توی چه کتابی .

توی نوشته هاش گریزهای زیادی هم به خدا می زنه و این موضوع براش جایگاه خاصی داره .

 

قسمت زیبایی از کتاب

چیزهایی که ما تجربه می کنیم ، اغلب بیان نمی شوند و کسی که آن ها را تعریف هم می کند ، بعید نیست دچار خطا شود .

رقص مردگان/ ریلکه

رقص مردگان

 

راینر ماریا ریلکه

فرخ شهریاری

 

انتشارات افراز

قربانی مرد : زن و مزد با عشق ازدواج می کنند اما این عق بعد از مدتی در مرد کمرنگ می گردد .
پیام آور : مرد می خواهد عشق به هم نوع را از بین ببرد .
یک دیدار : مرد و سگی که به دنبال اوست .
زن خیاط : مرد شبی از پیش نامزدش بازمی گردد که اشتباه وارد اتاق خیاط بغلی می شود .
داستانی بدون اتفاق : مرد از زندگی بدون حادثه اش می گ.ید .
نیایش صبحگاهی : یک متن با همین موضوع .
گورکن : قبلا توضیح دادم .
یادداشتی درباره ی آثار هنری : دقیقا یک متن در همین ارتباط .
رقص مردگان : مرد درون جنگل متوجه آدمی می شود که قصد خودکشی دارد . 
خانه : مرد بعد از دو سال راهی خانه و دیاار زن و فرزندش است .
کاردینال یک زندگی نامه : اشراف زاده جوانی که دوران متفاوتی را از سر می گذراند .

این هم یک مجموعه داستان کوتاه دیگه از ریلکه چیزی که می خواهم باهاش این پرونده را هم ببندم . قشنگ بود . برخی داستان ها را به خصو متن ها را زیاد جذاب نمی یابم و باهاش راحت نیستم ولی برخی داستان ها هم برام خیلی قشنگ و پر احساسن . در کل داستان کوتاه های ریلکه برام بهتر از رمان یا نامه هاش بود . داستان هاش یک جور حس شاعرانه را به همراه داره . جالبه بدونید چنین آدمی با این روحیه لطیف مدتی در مدرسه نظامی بوده .

دفترهاي مالده لائوريس بريگه/ ریلکه

دفترهاي مالده لائوريس بريگه

 

راينر ماريا ريلكه

مهدي غبرائي

 

انتشارات دشتستان

خوب جدا نمي دونم موضوع كتاب را چه جوري بايد تعريف كنم . در حقيقت شخصيت اصلي كتاب به الان و همچنين حوادث بچگي اش نگاه مي كنه و نظرات مختلفي را عنوان مي كنه . دركش را برداشت هاش را از موضوعات و مطالب مختلف .

من خوشم نيومد يك مقاديري برام گيج كننده بود باهاش ارتباطي برقرار نكردم . كتاب مي تونه جالب باشه اما نه براي هر سليقه اي . شايد بايد يك جورايي سليقه تون حادثه محور نباشه و يك جورايي يك نثر با لايه هاي زيرين و كمي مبهم و گيج براتون چالشي و دل نشين باشه تا برين سراغش . راستش زيادم روش وقت نذاشتم حسش نبود .

ريلكه يكي از بزرگترين و معروف ترين شاعرهاي آلمان محسوب مي شه كه خوب البته داستانم مي نوشته . اصلا توي برنامه ام نبود برم سراغ ريلكه اما چند وقته زياد به اسمش برخوردم و حس خوبي نداشتم كه نمي شناسمش . اولين تجربه بهم ثابت كرد نمي تونم باهاش ارتباطي برقرار كنم اما حتما دو سه تا كتاب ديگه ازش مي خونم شايد نظرم تعديل شد .

 

قسمت هاي زيبايي از كتاب

كسي كه بترسد بايد در برابر ترس دست به كاري بزند .

 

از آرزو كردن هرگز نبايد دست كشيد .

چند نامه به شاعری جوان/ ریلکه

چند نامه به شاعری جوان

 

راینر ماریا ریلکه

پروبز ناتل خانلری

 

انتشارات معین

شاعر جوانی بوده که از ریلکه راهنمایی می خواسته و ریلکه هم با نامه جواب اونو می داده هم در مورد شاعری هم در مورد زندگی رسیدن به خویشتن خویش و ... یک داستان هم هست که در حقیقت داستان پسر تنهاییست که داره از طریق یک نفر برای یک مرد بیمار روایت می شه و نهایتا چند تا شعر .

بد نبود نه که دوسش داشته باشم نه اما بهتر از قبلی باهاش ارتباط برقرار کردم نامه ها قابل فهم بود پیچیده نبود داستاناش هم می شد متوجه شد شعرهای قشنگی هم بودند یعنی در مجموع نکات خوبی داشت اما چیزی هم نبود که شدید منو بگیره نه موضوعات برام خیلی جالب توجه اند نه نثرهای پیچیده را می پسندم .

بد نیست اینو بگیم هستند کسایی که معتقدند آقای هدایت بوف کورش را تحت تاثیر نوشته های ریلکه تحریر کرده .

در ضمن فکر کنم همسر آقای ریلکه هم هنرمند بوده چون اول کتاب عکس مجسمه ای از ایشون هست که ساخت همسرش می باشد .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زن که در زندگانی صمیمانه تر و برومندتر و متین تر است بی گامن از مرد پخته تر و به انسانیت نزدیک تر می باشد . جنس پرمدعا و ناشکیبای مرد است که ارزش آنچه را به گمان خود دوست می دارد نمی داند .

 

اگر مهر خود را بر هرچه هست بگسترید ، اگر به فروتنی بکوشید تا با هر چه ناچیز می نماید آشنا شوید ، آنگاه همه ی امور برای شما آسان تر خواهد شد و در نظرتان خوش آهنگ تر و دوستانه تر جلوه خواهد کرد .

 

خلوتی که بزرگ نباشد خلوت نیست . خلوت یکیست که همیشه بزرگ و تحمل آن دشوار است .

 

آنچه سرنوشت نامیده می شود از بیرون به آدمی رو نمی آورد بلکه از خود او سر می زند .