ژاک قضا قدری و اربابش/ دیدرو

ژاک قضا قدری و اربابش

 

دنی دیدرو

مینو مشیری

 

انتشارات نشر نو

سال نشر : 1386

ژاک و اربابش راهی سفری بی مقصد هستند در این سفر از عشق ها و خیانت هایشان تعریف می کنند . این روند تعریف داستان به صورت قصه در قصه هست مثلا حکایت ژاک بارها توسط افراد و حادثه های مختلف قطع می شه و اونها حکایت خودشونو می گن .

قبلا از دنی دیدرو کتاب برادرزاده رامو را معرفی کرده بودم و کتاب ژاک را به صورت یک نمایش نامه اقتباسی از آقای کوندرا توضیح داده بودم . ولی الان یک مدتی هست شروع کردم پی دی اف خود کتاب را خوندن . نمایش نامه اش را خیلی دوست داشتم و البته خود کتاب هم عالی بود .  هم لحن طنزش فوق العاده است هم مبحث و موضوعش .

در مورد دیدرو قبلا توضیح دادم حالا بد نیست اشاره کنم که لغت نامه روشمند علوم ، هنرها و صنایع یکی از آثار مهم او هست که 28 جلد می شه .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

دوست ندارم از زنده ها حرف بزنم ، چون گاهی آدم از اینکه خوب و بدشان را گفته است خجالت می کشد . اگر خوبشان را بگویی شاید بد از آب دربیایند ، اگر بدشان را بگویی شاید خوب از آب دربیایند.

 

هر آدمی شخصیت و منافع  و  سلیقه  و شور و شوق مخصوص به خودش را دارد که باعث می شود مطالب را مبالغه یا تعدیل کند .

 

کسانی که حرفهایشان را تکرار می کنند احمق هایی هستند که شنوندگان را احمق فرض می کنند.

 

از میان تمام داستان های عاشقانه فقط اولی جذابیت دارد بقیه تکرار مکررات بی مزه و عادی است .

برادرزاده رامو / دیدرو

برادرزاده رامو

 

دنی دیدرو

احمد سمیعی

 

انتشارات البرز

سال نشر :1368

موسیقی دان ظاهرا دیوانه ای که در حقیقت فیلسوفی در نوع خود است با فیلسوفی دیگر به هم می رسند و مناظره و جدلی بین آنها در می گیرد مناظره ای طولانی در باب اخلاقیات و تفکرات مختلف که یکدیگر را به چالش می کشند . از سوی عاقلی خرمند و از سوی خردمندی دیوانه نما .

دنی دیدرو نویسنده و فیلسوف فرانسوی است که از دوستان صمیمی ژان ژاک روسو بوده است . اون یک کتابی می نویسه که به دلیل عقاید ضد مسیحیش توسط پارلمان پاریس جمع آوری و سوزانده می شه بعد یک کتاب می نویسه در مورد خدا که به خاطرش سه ماه زندان می شه و کلا با این روند تصمیم می گیره دیگه کتابی که حاوی عقایدش باشه منتشر نکنه و بسیاری از آثارش بعد از مرگش چاپ می شن . کتاب برادر زاده رامو هم جز کتاب های معروف اون هست . باید بگم من شخصا زیاد باهاش ارتباط برقرار نمی کنم عقاید زیبا و جالبی را به چالش کشیده و نکات ریز و بامزه ای هم داره چیزی که واقعا می گی اره همینه! اما لحنش خشک و حوصله سر بر هست منم از مشتاقان فلسفه نیستم خوب .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

باید بسیار کسان بر این هنرها دل گمارند تا از میانشان نابغه ای سربرآورد . نابغه یک تن است از میان جماعتی .

 

شما می پندارید که سعادت واحدی برای همگان آفریده شده است . چه تصور عجیبی!

 

معایبی را که برایت سودمندند هم چنان داشته باش اما لحن و ظاهر دارندگان آن رذایل را نداشته باش تا دستاویز دیگران نگردی.