کوه پنجم/کوئیلو

کوه پنجم

 

پائولو کوئیلو

حسین نعیمی

 

انتشارات ثالث

سال نشر : 1377

کوه پنجم داستان سفر روحانی ایلیا یا الیاس پیغمبر هست . در حقیقت پادشاه و ملکه اسرائیل تصمیم می گیرند تمام انبیا و خدا پرستان را بکشند ایلیا فرار می کنه و به لبنان می ره جایی که بیوه زنی بهش پناه و عشق می ده اما ایلیا باید از پس آزمون های الهی بربیاد.اون برگزیده خداست و تلاش می کنه تا علی رغم سختی های زندگی و وسوسه و ها ترس ها توی این راه باقی بمونه.

سه گانه ای که از کوئیلو معرفی کردم شامل دو تا مترجم دیگه هم می شد . این دو مترجم هم کارهای متفاوتی را از کوئیلو ترجمه کردند که تصمیم گرفتم نمونه های دیگه ای از کارهاشون را معرفی کنم . کتاب کوه پنجم بالاترین مبلغ پیش پرداخت در برزیل را به خودش اختصاص داده .  چی بگم والا باز خوبه بر خلاف اکثر کتابای کوئلیو یه جمله را به صد روش مختلف تکرار نمی کنه ولی حالم بد می شه از تصور این که توی یک شهر شونصدتا پیامبر برای نمونه وجود داشته و .... نه دوستش نداشتم .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

متوجه شدی که چه قدر همه چیز آسان است . کافیست شهامت داشته باشی .

 

لحظاتی هست که در آن ها زندگانی ما از رنج و عذاب آکنده می شود و ناگزیریم که آن لحظات را طی کنیم .

 

یک بچه همواره می تواند سه چیز را به یک آدم بزرگ بیاموزد : شاد بودن بدون دلیل ، دائم به کاری مشغول بودن و تقاضا کردن آنچه با تمام وجود می خواهد .

ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد/کوئیلو

ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

 

پائولو کوئیلو

حسین نعیمی

 

انتشارات ثالث

سال نشر : 1386

ورونیکا از یکنواختی زندگی اش کلافه شده نمی داند قرار است در پایان این راه به کجا برسد و چه شود بنابرین تصمیم می گیرد خودکشی کند او را نجات می دهند و به تیمارستان می برند و می گویند قلبش صدمه زیادی دیده و یک هفته دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند . دیوانه های تیمارستان همه خیلی عاقلن و می گن کلا مثل بقیه زندگی کردن دیوونگیه هر روز زندگیتو جشن بگیر و هر کاری می خوای بکن .

خوب ایده جالبی داره ولی من اصلا دوست نداشتم هی حرف زدن و حرف زدن تکرار کردن واقعا حالمو بد می کنه.

اینم دومین جلد از مجموعه " و در روز هفتم هست " که ظاهرا از روی این کتاب فیلمی هم ساخته شده  . همین طور جالبه بدونید کوئیلو خیلی درون گرا و سرپیچ بوده و برای همین پدر مادرش اون را به یه موسسه روانی می فرستن که سه بار هم از اونجا فرار می کنه و خوب تجربه داشته .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

یک روز قشنگ به این نتیجه می رسم که زندگی همین است و لازم نیست نگرانش باشم . هیچ چیز تغییر نمی کند و این موضوع را می پذیرم .

 

قوانین نه برای حل مشکلات که برای تداوم ابدی بخشیدن به جدال ها خلق شده اند . 

 

هرگز نمی توانی بر اولین عشق یک نفر غلبه کنی خودش تمام می شود .