پیش از آدم / لندن

پیش از آدم

 

جک لندن

قنبرعلی حبیبیان

 

انتشارات گلشائی

پسر جوان در مورد رویاها و کابوس های شبانه اش می نویسد که از کودکی همراه او بوده اند . او از کودکی سال های نخستین نژاد خود را و زمانی که در کالبد یک انسان میمون نما بوده را به یاد می آورد . سختی های آن روزگار احساساتش و نحوه زندگی مردم آن زمان ...

خوشم نیومد کتاب نسبتا کوتاهیه اون طور نیست که حالا تحقیقات علمی زیاد داشته باشه و خیلی به جزئیات طرز زندگی انسان ها در آن زمان بپردازه فقط یک نما و دید کلی داره و البته اصلا از چارچوب اصلیش که تعریف رویای یک مرد جوان هست هم خوشم نمی یاد انگار می خواسته این حرف ها را بگه ولی قالبی براش پیدا نمی کرده خلاصه از نظر من خیلی ابتدایی بود اگه کتاب در مورد اون زمان ها دوست دارید برید سراغ قبیله خرس غار

در حقیقت در آن زمان دانشمندی به نام واترلو کتابی در مورد انسان های نخستین نوشت و همین امر باعث تحریک جک لندن برای نوشتن این کتاب بود . یه جایی هم خوندم کلا ایده نوشتن برخی از داستان هاش را از نویسنده های درجه 3 می خریده یعنی طرح داستانشون را می خریده و می پرورونده .

بیگانه

 بیگانه


آلبر کامو
هدایت ا.... میرزمانی

انتشارات گلشائی
مورسو کارمند جوانیست که با تلگراف خبر مرگ مادرش را می شنود و با بی قیدی با این خبر برخورد می کند در مراسم حاضر می شود و از گریه اطرافیان متعجب است ... این مرد بعد از مدتی بی هدف خاصی مرتکب جنایتی می شود . با بی تفاوتی شاهد محاکمه خویش است و متوجه می شود مردم چه قدر از او منزجرند ... او بیگانه ای در جامعه است چون بر خلاف عرف فکر می کند و جامعه او را طرد کرده و بیگانه پنداشته است ...
کامو می‌گوید: "خیلی پیش بیگانه را در جمله‌ای خلا صه کردم. قبول دارم که آن جمله به غایت تناقض‌آمیز است. در جامعه‌ی ما اگر فردی در مجلس عزای مادرش گریه نکند، سزاوار است که به مرگ محکوم شود. پیداست که قهرمان کتابم محکوم است. برای این که او نقش مورد انتظار را بازی نکرده است.

شروع کتاب خیلی قشنگه . بیگانه ، پدرو پارامو و دختر بخت 3 کتابی بودن که به نظر من شروع های تازه و هیجان انگیزی داشتن ادم با شروع کتاب میخکوب می شه ......

کتاب خوبی بود اما من انتظار یک شاهکار را داشتم ..... شایدم من نتونستم ارتباط خوبی باهاش برقرار کنم ... به نظرم اون قدر هم دقیق حالات روحیش نشون داده نشده بود .... در کل به نظرم یک کتاب معمولی خوب بود


کامو، در سال 1957 در حالیکه چهل و چهار سال داشت جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کردو در ژانویه‌ی 1960، در روزهایی که مشغول نوشتن رمانی به نام «مرد اول» بود در یک سانحه‌ی رانندگی کشته شد. «

 

 

 قسمت های زیبایی از کتاب

 

پس از لحظه ای سکوت زیر لب زمزمه کرد که من آدم عجیبی هستم و بدون شک مرا دوست دارد اما شاید روزی به همین دلیل از من متنفر شود

 

پاییز پدرسالار

از یک ترجمه دیگه

 

پاییز پدرسالار



گابریل گارسیا مارکز
محمد فیروزبخت

انتشارات گلشائی

کتاب در مورد زندگی یک دیکتاتور است و سعی می کند نهایت سنگ دلی و استبداد فردی قدرتمند در عین تنهایی و بدون عشق بودن او را تصویر کند .
خیلی خوب تونسته تنهایی و سنگدلی فرد را نشون بده اما داستان سردی هست به نظر من . من زیاد باهاش رابطه برقرار نکردم . البته همون جور که گفتم شخصیت پردازی خیلی خوبی داشت و عمق تنهایی و بی رحمی فرد را خیلی خوب نشون داده بود اما خوب خیلی سرد بود داستان و هیجان و کشش زیادی هم نداشت .من در کل خوشم نیومد از داستان