شعبده و طلسم

 

چیستا یثربی

 

انتشارات نامیرا

یک نمایشنامه خیلی کوتاه در مورد بازگیری است که عشق و شادی را بازی می کند بدون آنکه خود سهمی داشته باشد مردم را می خنداند و خود خنده را فراموش کرده و این بازیگر حین گفتن از خودش حکایت های قدیمی را نیز نقل می کند . یک نمایش تک پرده ای با تنها یک بازگیر .

خوب بود در مجموع دلنشین بود خیلی خوب نه اما خوب . راستش نقال یک سری افسانه تعریف می کرد و من خودم این داستان های قدیمی و افسانه وار را دوست دارم و اینم برام جذاب ترش می کرد .

این نمایش برنده بهترین نمایشنامه سال و همین طور بهترین نمایشنامه در جشنواره نمایش نامه نویسی بانوان شده و در تئاتر فجر هم که بازی شده 3 تا جایزه برده .

دیگه خیلی خارجکی خونده بودم گفتم یک سری به نویسنده های وطنی بزنم اونم از نوع بانوان .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

می دانی بزرگ ترین درد یک پهلوان چیست ؟ این است که زمانی که دیگر پهلوان نیست ، کسی از او یاری بخواهد .

 

امید را هرگز از خدا نخواسته و نمی خواهم ، چرا که اگر باشد ، باید خیلی چیزهای دیگر را هم بخواهم و آن وقت تازه بدبختی آغاز می شود .

 

تنها مرگ است که عشق را ابدی می کند .

 

هر کس که دیگری را دوست بدارد ، معشوق برایش در عالم بی همتاست و عشق یعنی همین .