دختر عموی من راشل/دوموریه

دختر عموی من راشل
دافنه دوموریه
داریوش شاهین
انتشارات مدبر
فیلیپ که از بچگی یتیم بوده با عموزاده اش آمبروز زندگی می کند آمبروز به او مهر زیادی دارد و تصمیم دارد که او را وارث خود بکند آمبروز مجرد است تا زمانی که به دلیل مریضی به ایتالیا می رود و آنجا با یکی از خویشاوندان دورشان به نام راشل ازدواج می کند در ابتدا ظاهرا همه چیز خوب است ولی بعد لحن نامه ها خطاب به فیلیپ تغییر می کنند ....
نسبتا خوب بود یک داستان کلاسیک نه چیز دیگه در ضمن اینکه مریضی ربط داده شده به راشل هم چندان هیجان انگیز و جالب نبود اما در کل داستان گیرایی بود و آدم را با خودش همراه می کرد توی داستان های کلاسیک داستان زیبایی هست .
قبلا از دوموریه چندتا کتاب خوندم که توی پست های قبل گذاشتم . ایشون از نویسنده های انگلیسی هستند .البته خلاصه های مفصل و کاملی نیستند اما خوب
قسمت های زیبایی از کتاب
اگر بنا بود هر مردی زنش را به دلیل بدزبانی و پرخاشگری بکشد ، آن وقت همه مردها قاتل بودند !
من تا پایان همر به این می اندیشم که زنی که عشق را می پذیرد تا چه اندازه بی دفاع می گردد . شاید با همین راز است که ما را پایبند خود نگه می دارند و شاید زنان تا آخر عمر این راز را در خود نگاه می دارند .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه