رنه و آتالا/ شاتو بریان
رنه و آتالا
شاتو بریان
عنایت ا... شکیباپور
انتشارات فرخی
سال نشر : 1363
رنه : پسر جوانی که از همه چیز بیزار است هیچ جا در دنیا معنای حقیقی زیبایی و اصالت زندگی را پیدا نمی کند و به سمت گوشه نشینی می رود . خواهری دارد که عاشق اوست و برای رهایی از این هوس گناه آلود به صومعه می رود و آگاهی از این امر حال روحی وی را بدتر می کند .
آتالا : شاکتاس که جنگ جویی جوان است توسط قبیله ای گرفتار شده و رئیس قبیله تصمیم به کشتن او دارد اما آتالا دختر رئیس قبیله عاشق او می شود و سعی می کند او را نجات دهد هر چند خودش در قید و بند سوگند دیگری است .
آخرین سلسله بنی سراج : داستان عشقی بین یک جوان عرب مسلمان و شاهزاده خانم مسیحی اسپانیولی .
شاتو بریان نویسنده شاعر و سیاستمدار فرانسوی هست که اون را بنیان گذار رمانتیسیسم در ادبیات فرانسه می دونند . اون توی خانواده ثروت مندی به دنیا می یاد و بعدها وارد ارتش می شه سختی های زیادی می کشه مدتی به انگلیس تبعید می شه برادرش را دار می زنند همسرش و خواهرش را به زندان می اندازند که خواهرش توی زندان فوت می کنه و همه این عوامل سبب افسردگی اون می شن . خیلی مخالف ناپلئون بوده و حتی اون را به نرون تشبیه می کنه و برای همین روزنامه اش توقیف می شه بعدها آثار سیاسی ضد ناپلئون خودش را چاپ می کنه و به همین جهت لوئی هجدهم از او به عنوان ارزنده ترین مرد یاد می کنه و حتی مقام وزارت خارجه را بهش می ده ولی شاتو بریان بعد از مدتی با خانواده سلطنتی هم درگیر می شه و دچار غضب واقع می شه . آثار اون پر از ناامیدی هست و خیلی از جوانان قرن 19 بعد از خوندن قصه هاش خودکشی می کردند .
خوب از شاتو بریان معروف این کتاب را قبلا خونده بودم که خوشبختانه ازش خلاصه ای داشتم و جمع و جورش کردم برای زمان خودش خوب بوده ولی شاید الان برای ما ساده به نظر بیاد چندان جلبمون نکنه و کمی قدیمی بزنه . برای من معمولی بود و یه جورایی یادآور شکسپیر نمی دونم چرا!
قسمت های زیبایی از کتاب
دنیا غیر از سراب چیزی نیست سرابی است خیانتکار که هر قدم آن ماران و افعیان خطرناک ما را نیش می زنند.
خاطره از یاد می رود و نیستی جای هستی را می گیرد .
انسان در برابر هر نوع تیره بختی می تواند مقاومت نماید اما سبب بدبختی دیگری شدن بار سنگینی است که تحمل آن غیرممکن می شود .
آرزوها و خواسته های انسان بسیار وسیع است اگر بر فرض مردی بعد از سال ها مردن دو مرتبه به این دنیا بیاید خواهد دید آنهایی که برای مرگ او می گریستند به کلی او را فراموش کرده و دوستان دیگری برای خود یافته اند . انسان این طور است زود همه چیز را فراموش می کند و به چیز دیگر مانوس می شود.