قلبت را به تپش وادار/نوتومب

قلبت را به تپش وادار

 

امیلی نوتومب

محمد جواد کمالی

 

انتشارات قطره

سال نشر :1397

ماری دختر جوان زیبا و حسودی است که در همان 20 سالگی باردار شده و ناچار به ازدواج می شود از فرزند بسیار زیبایش دیان بدش می یاد و به او حسادت می کند چون هم مانع پیشرفتش شده و باعث شده سریع ازدواج کند و هم توجه همه به او جلب می شود . دیان ولی دختر بسیار باهوشی است سعیمی کند مادر و حسادت او را درک کند هر چند ماری آشتی ناپذیر است . دیان درس می خواند می خواهد دکتر شود می خواهد انسان ها را نجات دهد و ....

خوب باز برگشتم سراغ تازه های نشر .نوتومب باحال می نویسه خیلی از نوشته هاش روی شخصیت های خاص یا بچه ها و روحیات متفاوتشون مانور می ده و این کتاب هم مستثنی نیست . ولی دیگه شورشو درآورده واقعا این افکار و عقل و درایت ها آخه در حد بچه 3 چار ساله است . قشنگ و روان نوشته مثل همیشه موضوع اصلی جالبه اون احساسات نادیده گرفتن شدن ها توی بچگی مشکلات بچه های مادرای خیلی خوشگل یا خیلی باهوش و ..... اما می گم دیگه زیادی سمبلیک بود کلا متوسطه.

فرهنگ اسامی خاص روبر/ نوتومب

فرهنگ اسامی خاص روبر

 

آملی نوتومب

دینا کاویانی

 

انتشارات ایجاز

سال نشر : 1397

 دخترک که در ۱۹ سالگی ازدواج کرده کم کم متوجه اشتباه خود می شود و در حالیکه باردار است شوهر خود را می کشد چون وجودش را براس بچه مضر می داند به فکر یک اسم عجیب و جذاب برای بچه است پلکترود و بعد هم خودکشی می کند . خاله مسئول بزرگ کردن این بچه فوق العاده عجیب و غریب و عشق رقص می شود و ....

خوب همون تند و تیزی و نظرات صریح نوتومب را داشت هر چند طبق معمول شخصیتاش اصلا قابل درک برای من نیستند ولی جسارتش جالبه یعنی جوری که اینم به نظرم کتاب معمول و متوسطیه ولی باز هر کتابی هزش ببینم خیلی دلم می ره که سریع بخونمش . 

اون بی رحمیش جالبه این که خیلی اوقاتم عشق و فداکاری مادری نیست جنون ها و آرزوهای خفته افراده که رنگ و بوی دیگه بهش می دن .

سوء قصد/ نوتومب

سوء قصد

 

آملی نوتومب

سمانه میرعابدی

 

انتشارات ایجاز

سال نشر : 1396

 مردی هست که بسیار بسیار زشت و تهوع آوره . روزی اتفاقی با دختری خیلی زیبا که هنرپیشه است آشنا می شه این دختر خیلی مهربونه و خیلی عادی با مرد قصه دوستی می کنه اما مرد عاشقشه هر چند قدرت ابراز نداره . مرد به کمک دختر وارد صنعت مد می شه و ....

من نوتومب را یه جورایی دوستش دارم انگار نویسنده جسوریه تند و مختصر می نویسه و موضوعات جدیدی داره هر چند با شخصیت هایی که می سازه اصولا ارتباط برقرار نمی کنم در هر صورت وقتی توی تازه های نشر کتابی ازش می بینم خوشحال می شم و زود سراغش می رم .

کتاب جدیدش را اول خیلی دوست نداشتم چون تهوع آور بود برام و روند خشک و خسته کننده اما پایانش خوب بدیع تره و سوال جالبی مطرح می کنه که خوب این آدمای زشت که دوست دارن بقیه درونشون را ببینن و عاشقشون بشن چرا خودشون ظاهر بینن و عاشق آدمای خوشگل می شن . در مجموع کتاب بدی نیست .

 

قسمت های زیبایی از کتاب 

اگر می خواهیم وارد موضوعی نشویم باید از همان ابتدا از شروع کردنش چشم پوشی کنیم .

 

آنچه مایه ی تاسف است کشف این موضوع است که این زیباترین ها و دست نیافتنی ترین ها در واقع نه آن قدر زیبا هستن  و نه آن قدر دست نیافتنی.

سفر زمستانی/ نوتومب

سفر زمستانی

 

املی نوتومب

بنفشه فریس آبادی

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1395

در ابتدای داستان شاهد مردی هستیم که معتقد است از همان ابتدا والدینش با انتخاب اسم عجیبی برای او سبب ایجاد شخصیت عجیبی در وجودش شده اند . او وارد فرودگاه شده و عنوان می کند قصد انفجار هواپیما را دارد ولی قبل از آن می خواهد خاطرات و دلیل کارش را بنویسد . او شرح عاشق شدنش را می نویسد دختری زیبا که خود را وقف نگه داری از نویسنده ای دارای کند ذهنی نموده است .

بد نیست فرمت نوشتنش لحنش قلمش همه رو دوست دارم ولی من شخصیت های داستانش را خوب نمی فهمم کاراشون و عکس العملاشون و همین خوب باعث می شه کتاب به اون حد دلخواه لذت برام نرسه ولی کلا نوتومب یه جور قلم شیطون مختصر و خوبی داره .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زندگی بیش از آنچه به تو می دهد از تو می گیرد و همه چیز زمانی سخت تر می شود که ندانی چه چیزی برایت مهم است .

 

همه ی ما بی آنکه بدانیم و متوجه شویم به جنگ فرستاده می شویم و راه های بسیار برای شکست خوردنمان وجود دارد .

 

از تروآ به بعد نمی توان هیچ کس را فریب خورده دانست . می کشیم برای آن که بکشیم .آتش می زنیم برای آن که بسوزانیم و موظف نیستیم برای کاری که انجام می دهیم دنبال مشروعیت باشیم.

 

متاسفانه زنانی هستند که هر طور باشند می بایست دوست شان داشت و کارهایی هم هستند که هر چه باشند می بایست انجام شان داد .

آنته کریستا/ نوتومب

آنته کریستا

 

املی نوتومب

محبوبه فهیم کلام

 

انتشارات چشمه

سال نشر : 1396

بلانش دخترک خجالتی و تنهایی است که در سال اول کالج به صورت اتفاقی با کریستا آشنا می شود دختری بسیار برون گرا. بلانش از کریستا می خواهد دوشنبه ها به منزل آنها برود اما پشت ظاهر مهربان کریستا یک آنته کریستای مخوف وجود دارد که زندگی بلانش و خانواده اش را در خود حل می کند .

هی بد نبود . توی تازه های نشر 2 تا کتابم از خانم نوتومب هست قبلا فقط یک کتاب ازشون معرفی کردم. کتاب بدی نیست اما من اصلا هم واکنش های خانواده بلانش را نمی فهمم ولی در هر صورت روی موضوع جالبی دست گذاشته و پرورونده اونو . به خوندنش می ارزه حتما .

 

قسمت زیبایی از کتاب

هر کسی حق دارد خوشحالی کوچکی ولو احمقانه داشته باشد .

خرابکاری عاشقانه/نوتومب

خرابکاری عاشقانه

 

املی نوتومب

زهرا سدیدی

 

انتشارات مرکز

پدر امیلی نوتومب سفیر بلژیک بوده و به همین جهت او سه سال از دوران کودکی خود را در چین گذرانده است . این کتاب شرح مختصری بر آن دوران است . فرق کتاب با اکثر کتاب هایی که شخصیت اولشان یک کودک است در این می باشد که در خرابکاری عاشقانه از معصومیت و مهربانی کودکی سخن نمی رود . شخصیت اصلی کتاب دختری 7 ساله ، خشن و بدجنس است که عاشق جنگ و اسب می باشد . تجزیه و تحلیل های جالبی می کند و منطق کودکانه ، زیبا و در عین حال ترسناکی دارد . از نظر او آدم ها به 3 دسته زن ها ، دخترها و مسخره ها تقسیم می شوند . مسخره ها همیشه بی مصرفند . دخترها بی مصرف اما دوست داشتنی و زن ها تنها عناصر مفید جامعه می باشند . املی در عین زندگی در شهری کثیف و غریب ، در حالی که مغرور و سرکش و گستاخ است ، النا را می بیند دختری شدیدا زیبا ، بدجنس و خودشیفته . املی عاشق النا می شود و حاضر است برای جلب توجه او هر فداکاری ای بکند .

من خیلی دوستش داشتم جدید بود نثرش کوبنده و قاطع بود و هیچ وقت از گل و بلبل بچگی حرف نمی زد ، بلکه از شیطنت ها و بدجنسی هاش می گفت . یک جور طنز قاطع و بامزه ای داشت .

خانم نوتومب می گه که در سال 2002 دوباره النا را می بینه که کتاب را آورده بود تا املی براش امضا کنه اما همچنان مغرور و خودخواه بوده ، عین افسانه همین کتاب و برای همین خانم نوتومب نتونسته این بار هم در کنار اون بمونه . جالبه بدونید خانم نوتموب بلژیکی هست اما به دلیل شغل پدرش تا قبل از 17 سالگی موفق به دیدن اروپا نمی شه . او در ژاپن به دنیا آمده است .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

از خودم می پرسم کمونیسم چه جور چیزی است ؟ پنج ساله هستم و در شان من نیست که از بزرگترها معنی آن را بپرسم .

 

بخشنامه ای با تیراژ محدود بین اعضای حکومت چین و با نگرانی نابجایی در مورد شفافیت بین دیپلمات های خارجی پخش شده بود : این بخش نامه از همان سازمانی از مطبوعات منتشر می شد که روزنامه ی خلق را چاپ می کرد و شامل اخباری بود که دقیقا چیزی برای خواندن نداشت . این آخرین اخبار کمی بیش از آن پیروزمندانه بود که واقعیت داشته باشد یا بتوان در مورد صحت آنها به نتیجه ای رسید .

 

روی زمین وجود هیچ کس ضروری نیست ، مگر دشمن .

 

تئوری ها برای عصبانی کردن اشخاص کوته فکر ، مجذوب کردن زیباشناسان و به خنده انداختن دیگران به کار می آیند .

 

بله محبوبم ، تو توسط من رنج می کشی . نه به این دلیل که رنج را دوست داشته باشم ، اگر می توانستم برای تو خوشبختی به ارمغان بیاورم بهتر بود اما خوب فهمیده ام که این ممکن نیست . برای این که قادر باشم تو را خوشبخت کنم ، باید مرا دوست داشته باشی و تو مرا دوست نداری .

 

هیچ قاره ای در خشونت به قوزک پای آسیا نمی رسد .