
خرابکاری عاشقانه
املی نوتومب
زهرا سدیدی
انتشارات مرکز
پدر امیلی نوتومب سفیر بلژیک بوده و به همین جهت او سه سال از دوران کودکی خود را در چین گذرانده است . این کتاب شرح مختصری بر آن دوران است . فرق کتاب با اکثر کتاب هایی که شخصیت اولشان یک کودک است در این می باشد که در خرابکاری عاشقانه از معصومیت و مهربانی کودکی سخن نمی رود . شخصیت اصلی کتاب دختری 7 ساله ، خشن و بدجنس است که عاشق جنگ و اسب می باشد . تجزیه و تحلیل های جالبی می کند و منطق کودکانه ، زیبا و در عین حال ترسناکی دارد . از نظر او آدم ها به 3 دسته زن ها ، دخترها و مسخره ها تقسیم می شوند . مسخره ها همیشه بی مصرفند . دخترها بی مصرف اما دوست داشتنی و زن ها تنها عناصر مفید جامعه می باشند . املی در عین زندگی در شهری کثیف و غریب ، در حالی که مغرور و سرکش و گستاخ است ، النا را می بیند دختری شدیدا زیبا ، بدجنس و خودشیفته . املی عاشق النا می شود و حاضر است برای جلب توجه او هر فداکاری ای بکند .
من خیلی دوستش داشتم جدید بود نثرش کوبنده و قاطع بود و هیچ وقت از گل و بلبل بچگی حرف نمی زد ، بلکه از شیطنت ها و بدجنسی هاش می گفت . یک جور طنز قاطع و بامزه ای داشت .
خانم نوتومب می گه که در سال 2002 دوباره النا را می بینه که کتاب را آورده بود تا املی براش امضا کنه اما همچنان مغرور و خودخواه بوده ، عین افسانه همین کتاب و برای همین خانم نوتومب نتونسته این بار هم در کنار اون بمونه . جالبه بدونید خانم نوتموب بلژیکی هست اما به دلیل شغل پدرش تا قبل از 17 سالگی موفق به دیدن اروپا نمی شه . او در ژاپن به دنیا آمده است .
قسمت های زیبایی از کتاب
از خودم می پرسم کمونیسم چه جور چیزی است ؟ پنج ساله هستم و در شان من نیست که از بزرگترها معنی آن را بپرسم .
بخشنامه ای با تیراژ محدود بین اعضای حکومت چین و با نگرانی نابجایی در مورد شفافیت بین دیپلمات های خارجی پخش شده بود : این بخش نامه از همان سازمانی از مطبوعات منتشر می شد که روزنامه ی خلق را چاپ می کرد و شامل اخباری بود که دقیقا چیزی برای خواندن نداشت . این آخرین اخبار کمی بیش از آن پیروزمندانه بود که واقعیت داشته باشد یا بتوان در مورد صحت آنها به نتیجه ای رسید .
روی زمین وجود هیچ کس ضروری نیست ، مگر دشمن .
تئوری ها برای عصبانی کردن اشخاص کوته فکر ، مجذوب کردن زیباشناسان و به خنده انداختن دیگران به کار می آیند .
بله محبوبم ، تو توسط من رنج می کشی . نه به این دلیل که رنج را دوست داشته باشم ، اگر می توانستم برای تو خوشبختی به ارمغان بیاورم بهتر بود اما خوب فهمیده ام که این ممکن نیست . برای این که قادر باشم تو را خوشبخت کنم ، باید مرا دوست داشته باشی و تو مرا دوست نداری .
هیچ قاره ای در خشونت به قوزک پای آسیا نمی رسد .