آقای فو

 

جان مکسول کوتسی

الناز ایمانی

 

انتشارات امیرکبیر

سوزان زنی هست که در اقیانوس سرگردان است تا به جزیره ای می رسد که رابینسون کروزوئه و غلامش فرایدی در آن زندگی می کنند . سوزان از این جزیره به همراه فرایدی نجات می یابد و سعی می کند به کمک نویسنده ای به نام آقای فو از ماجراهای ان جزیره بگوید .

قشنگ بود و عجیب بود یک جورایی نقد برده داری و خیلی رفتارای دیگه با تکیه بر این خط سیر اصلی ! خیلی عجیب تموم می شه و کمی سنگین البته . خیلی باهاش ارتباط برقرار نکردم اما قشنگ بود مثل چیزایی که می بینید قشنگن قوی هستن اما انگار روحتون را لمس نمی کنن .

اینم از تازه های ترجمه از آقای کوتسی . ایشون گیاه خوارن ، عاشق دوچرخه سوارین و به هیچ وجه سراغ الکل نمی رن ! و در مورد این کتاب هم بگم که انتشاراتش در آفریقای جنوبی با اعتراضاتی همراه بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

اگر قرار بود مشیت الهیی همیشه مراقب کارهای ما باشد ، دیگر چه کسی می ماند تا پنبه بچیند و ساقه های نیشکر را درو کند . برای این که کسب و کار جهان رونق داشته باشد ، مشیت الهی باید گاهی بیدار باشد و گه گاهی هم بخوابد .

 

چه سرنوشت غم انگیزی خواهد بود اکر بدون این که کسی تو را ببوسد ، به زندگی ادامه بدهی !