پایان/ حسن بیگی

پایان

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات نیستان

سال نشر: ۱۳۹۴

 عفت خانم 3 تا بچه داره رسول و طیبه خیلی کله گنده شدند و اصلا به مادر پیرشون سر نمی زنند دختر همسایه جمعش می کنه و پولم نمی دن پرستار براش بگیرن ! امین معتاد و مسافرکشه و گاهی یه سری بهش می زنه خلاصه امینم می ره منشی یه قاضی می شه کم کم می ره تو کار خلاف میلیاردر می شه مامانشو یادش می ره و خانواده اش از هم می پاشه !!!

خوب قصدش خوب بوده رو موضوع خوبی دست گذاشته اما واقعا بد نوشته ساده ابتدایی اون متلاشی شدن زندگی طرف  هرزه شدن دختراش صحنه های هندی و آبکی . یعنی قشنگ سیاه سفید خیلی بد بود .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

کارمندی که تجربه کسب کند و کارکشته شود مثل راننده پایه یک است. آقای جاده و بالانشین است . ترسی از علائم رانندگی ندارد.حتی به آن نگاه هم نمی اندازد. همه علائم را خفظ است. حتی می داند پلیس کجاها پلیس با دوربیتش وا می ایستد برای مچ کیری و یا دوربین های بین راه کجایند و کدامشان خرابند و کدامشان سالم. کارمند باتجربه نه از صندوق انتقادات و پیشنهادات می ترسد و نه از گوش کشی رئیس و حراست. او راه میان بر را بلد است.

 

بچه داشتن با دختر داشتن زمین تا آسمان توفیر دارد. دختر که بچه آدم نیست. فرشته است.

نشانه های صبح/ حسن بیگی

نشانه های صبح

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات شهرستان ادب

سال نشر: ۱۳۹۴

 

داستان در مورد آزادسازی پاوه از دست دموکرات ها و استقلال طلب هاست . خبرنگاری با دو تا همکارش برای تهیه گزارش راهی پاوه هستند دو همکارش توی کمین کشته می شوند اون فرار می کنه و به مقر سپاه پاسداران می رسه اولش می ترسه می خواهد برگرده ولی به خاطر آسمونی بودن بچه های سپاه جو گیر می شه و می مونه و ارتش اصلا حرکت نمی کرده و دولت موقت تو فکر مذاکره بوده و بعد دکتر چمران می یاد و .....

خیلی خیلی بدم اومدها یعنی لحن گفتنش یه جوریه اصلا آدم دلش نمی خواد پیش بره بس که سیاه سفید کرده و ابتدایی تعریف کرده یه چیزهایی مثل آزادسازی پاوه شاید واقعا خیلی هامون ازش چیزی ندونیم جدا جای تقدیر داره کسایی که براش تلاش کردند کاش کسایی ازش می نوشتن که دل نشین تر می نوشتند . به هر حال زیاد رغبت نکرده بودم سراغ نوشته های جدیدشون برم ولی توی بحث بازبینی گفتم بذار دو تا کتاب باقی مونده از 94 را هم بیارم توی معرفی ها.

 

قسمت زیبایی از کتاب

هر کس به قصد کشتن آمده باشد تا لحظه ای می جنگد که کشته نشود اما ما هم برای کشتن می جنگیم و هم کشته شدن . شهادت برای ما یک آرزوست.

عالی جناب شهردار / حسن بیگی

 

عالی جناب شهردار

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات نیستان

شهر در خفقان شدیدی به سر می برد هیچ نوع دموکراسی و آزادی در شهر وجود نداره و شهردار فوت می کنه . خیاطی توی شهر هست که کتاب های ممنوعه زیادی خونده و از آزادی بیان و کرامت انسانی آگاهی داره اون تلاش می کنه تا دوست شاعرش را شهردار بکنه و اصلاحاتی را در جامعه جاری نماید .

اینم کتاب جدید آقای حسن بیگی با درون مایه طنز که تفاوت بسیار زیادی با کتاب های قبلیشون داشت به خصوص موضوع و زاویه نگاه . من چندان خوشم نیومد راستش این سمبلیک نشون دادنش خیلی ابتدایی و تازه کارانه بود خیلی واضح بود توی ذوق می زد شبیه کاسه زیر نیم کاسه . بگذریم پرونده جناب حسن بیگی را هم همین جا می بندم تا یکی دو تا نویسنده دیگه را معرفی کنم .

اشکانه / حسن بیگی

 

اشکانه

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات قدیانی

سید حسن به جبهه می رود و در حالی که به فکر دختری است که در دانشگاه با یک نگاه عاشقش شده تیر می خورد و قطع نخاع می شود . دختر اشکانه نیز دل در گرو سید حسین دارد به ملاقاتش در بیمارستان آمده از او خواستگاری کرده و همسرش می شود و به همین دلیل خانواده اشکانه ترکش می کنند اما اشکانه عاشق زندگی با سید است و ...

اینم یکی از کتاب های مهم آقای حسن بیگی که برنده کتاب سال دفاع مقدس شد و خوب برای شناختشون باید این کتاب را هم خوند . به نظرم کتاب بدی نبود من موضوعش را خوب زیاد دوست ندارم و اصل قضیه را نمی فهمم اصلا که یعنی چی دختره بخواد زن این فرد بشه که قطع نخاع شده این در حالی مفهوم داره که قبلا با طرف رابطه ای داشته باشی عاشقش باشی و نخوای تنهاش بذاری اما این که فقط تو دانشگاه از دور دیده باشیش کجای عقل قبول می کنه و اینکه بحث ازدواج ها که پیش می یاد هی به ثواب این نمونه ازدواج ها اشاره بشه برام جالب نبود ازواج شاید اشتباه اما توی ذهن من از عشق و دوست داشتن سرچشمه می گیره نه این حساب کتابا که ثواب داره نداره .... اما خوب از نظر ادبی خوب درش اورده رفت و برگشتای زمانیش قشنگ نوشته شده

مرد سوم/ حسن بیگی

 

مرد سوم

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات امیرکبیر

مرد سوم : شوان با پدرش دعوا کرده و به نیروهای کرد علیه رژیم می پیوندد .

پایان راه : نیروهای کومله می خواهند سر هم رزم قدیمی خود را که به دموکرات ها پیوسته ببرند .

شیرزاد: شیرزاد یک پاسدار زخمی را نجات داده و جانش در خطر است .

یادگار پسر : پیرمرد ترکمن آمده تا با کردها معامله کرده و پسر اسیرش را باز پس گیرد .

مرتع : نیروهای جهاد مرتع کاشته اند اما هشدار داده اند فعلا در قرق است .

این بار سراغ داستان کوتاه های آقای حسن بیگی رفتم که در محیط کردستان جریان داره و اکثرش هم مربوط به نیروهای کومله است . سطحش هم به نظرم خیلی بالاتر از رمان هاشون بود و کلا از کتاب خوشم اومد . کتاب خوبیه روان نوشته شده و واقعیات جالب و البته خشنی را مد نظر قرار داده .

در مورد آقای حسن بیگی باید بگم در اموزش و پرورش کار می کرده و سابقه کار در رادیو گرگان را هم داره .

خوب تصمیم داشتم کتاب جدید ایشون را هم معرفی کنم و بعد پرونده را ببندم اما خوب متاسفانه فعلا اون کتاب در دسترسم نیست بنابرین اجالتا می رم سراغ کتاب های دیگه تا وقتی اون کتاب به دستم رسید بعد این پرونده را ببندم .

 

قسمت زیبایی از کتاب

اگر نمی خواهی زیر پا له بشوی پس قوی باش .

قدیس/ حسن بیگی

قدیس

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات نیستان

قدیس اشاره به امام علی داره . یک کشیش روسی عاشق کتاب های خطی است و کتابی به دست او می رسد که بسیار قدیمی است و با یادداشت های عمروعاص در مورد امام علی آغاز می شود کشیش با شروع کتاب به شخصیت امام علی علاقه مند شده و سعی می کند بیشتر او را بشناسد .

این بار موضوع دینی داشت کتابشون نه انقلابی باز هم اصلا کتاب را دوست نداشتم . البته اطلاعات در مورد حکومت اما علی خوب بود اما اصلا محوریت داستان و نحوه بیانش مسخره بود مثلا ادعای خوبی امام علی از زبان دشمنانش و مسیحی یک مقدار نخ نما بود و کلا طرح داستان اصلا قوی نبود اگر همین اطلاعات را حالت مستند و بدون قصه پردازی می نوشت من شخصا خیلی بیشتر دوست داشتم به خصوص که ارادات زیادی هم به حضرت علی دارم .

آقای حسن بیگی تحصیلاتشون هم در رشته ادبیات بوده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

مردم آن گونه فکر می کنند که رهبرانشان می خواهند .

 

حاکمی که به دوام قدرت و حکومت خود فکر کند زورگویی به مردم را چاشنی خدعه و نیرنگ هایی می کند که لازمه حکومت است .

 

اگر حاکمی از حاکمان مسلمان یک بار نهج البلاغه را با دقت می خواند و به آن عمل می کرد امروز روزگارشان این نبود که هست .

 

بزرگ که بشوی تو هم باید گم شده هایت را توی کتاب ها پیدا کنی .

سال های بنفش / حسن بیگی

 

سال های بنفش

 

ابراهیم حسن بیگی

 

انتشارات قلم

ماجرا مربوط به روزهای انقلاب است . علی پسرکی روستایی که روزی سید رسول روحانی مبارز و مخالف رژیم به روستایشان تبعید می شود حرف های سید رسول به دل علی می نشیند و بدین ترتیب به اسلام و مبارزه بر علیه رژیم شاه بیش از پیش آگاه می شود و زندگیش در این مسیر پیش می رود .

خوب تصمیم گرفتم برم سراغ معرفی یک نویسنده وطنی دلیل انتخابش هم این بود که اصولا به سمت این مدل از نویسنده ها نرفتم خواستم یک تعادلی ایجاد کنم برای خودم و تصمیمم بر شناخت اقای حسن بیگی از طریق چند تا از کتاباشون قرار گرفت . این داستان را هم دوست نداشتم چندان . خوب البته اوایل کتاب و تا قبل از اومدن سید هاشم به زندان به نظر بد نبود قوی نبود اما چیزای خیلی رو اعصابم نداشت شخصیتی را ترسیم می کرد و نمی یومد شبیه اغلب این مدل موضوعات خودشم برای اون شخصیت به به چه چه کنه اما متاسفانه اخرش به همین راه رفته بود . دیگه اینکه واقعا هم برای من جالب نبود سوق دادن و پر کردن گوش یک بچه و این جوری خوندنش به سمت یک مسیر یا هدایت و پشیبانی تحصیلی ازش کردن و در قبالش مبارزه خواستن و ... زیاد برای من قابل درک نبود .

آقای حسن بیگی از نویسندگان گرگانی کشور هستند .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

سر باید همیشه بالا باشد . آن هایی که سرشان پایین است ، سقوطشان حتمی است .