جن ( حفره ای قرمز میان سنگ فرش های از هم جدا شده )
آلن رب گری یه
پرویز شهدی
انتشارات دشتستان
داستان جن در مورد مردی است که با خواندن یک آگهی استخدام وارد یک انبار متروکه می شود و در آنجا با زنی عجیب ملاقات می کند که زن ماموریتی به او می دهد تا به ایستگاه قطار برود . مرد در بین راه با پسر بچه و دختر بچه ای به نام ژان و ماری برخورد می کند که عکسی از پدر متوفایشان دارندو اندکی وضعیتشان عجیب به نظر می رسد ...در بین ماجرا مرد در فضای دیگری بیدار می شود که به طوری گنگ خاطراتی از تجربیات قبلی خود دارد و باز دوباره در جایی دیگر و به شیوه های مشابهی با همین افراد ملاقات می کند.... در یکی از این ملاقات ها زنی برای او توضیح می دهد که ژان دارای یک بیماری روانی است و زمان ها را با یکدیگر اشتباه می گیرد و اتفاقات آینده و گذشته را در کنار هم تجسم می کند و چنانچه افراد دیگری در این اتفاقات نقش داشته باشند مجبور به حضور در صحنه های تخیلی ژان هستند و .....
وای من خیلی خوشم اومد نمی دونم چرا حرف زیادی از این کتاب زده نمی شه و اونقدر پر طرفدار نیست به نظر من خیلی کتاب خوبی بود . موضوعش نو بود . داستان با یک عالمه سوال به اتمام می رسه . کلی تفسیرهای متفاوت می شه کرد . چرا زمان ها به هم ریخته بود؟ ایا نویسنده گم شده یا مرده؟ مانکن ها در اصل چی بودند؟ زمان قبل از مرگ بود یا بعدش ؟....
رب گری یه بر خلاف سارتر به تعهد سیاسی نویسنده معتقد نیست و می گه نباید قلم نویسنده در خدمت جریان های سیاسی باشه با این حال در سال ۱۹۶۰ در زمان جنگ استقلال الجزایر او یکی از ۱۲۱ روشنفکر فرانسوی بود که بیانیه معروف حمایت از مردم الجزایر را امضا کرد .
رب گری یه در زمان سینما نیز فعال بود . او نویسنده فیلم نامه سال گذشته در مارین باد است که برنده جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز شد . همچنین کاگردان فیلم پرمخاطب قطار سریعالسیر اروپا نیز بوده .
قسمت های زیبایی از کتاب
در فرانسه آدم برای اینکه نظرها را جلب نکند ، قهوه ی ایتالیایی سفارش می دهد .
البته یک نامه ی عاشقانه نیست . ولی چند کلمه هم خودش خیلی زیاد است ، به ویژه وقتی که از طرف کسی باشد که آدم برای همیشه او را از دست داده است .
عشق آدم را به انجام کارهای بزرگ وا می دارد .
یک داستان واقعی به اجبار باید به زمان گذشته نقل شود .