نوروز فقط در کابل باصفاست /سلطان زاده
نوروز فقط در کابل باصفاست
محمدآصف سلطان زاده
انتشارات مرکز
نوروز فقط در کابل باصفاست : مرد مبارز علی رغم همه خطرات می خواهد به یاد دوران قدیم عید را در شهر کابل بگذراند .
داستان داستان ها : در حقیقت داستانی برای تقدیر و یادآوری مرحوم گلشیری .
جدایی : بهز ن تجاوز شده و آنها می خواهند طلاق بگیرند .
خواب و بیداری : مرد گذشته اش را گم کرده و به دنبال خانواده اش و چهره ای آشنا می گردد .
رهایی : چند نفر را گرفته اند و آنها نمی دانند به چه جرمی و چرا .
شیرسنگی : شیرسنگی شاهد صحنه های بدی است صحنه هایی که کشر تکه تکه شده و هر تکه در دست یک قبیله است .
از چاه به چاه : دو افغانی قرار است چاهی را بکنند تا زمین آباد شود .
معارفه : پسر به اصرار مادرش وارد جنگ می شود .
صف دراز آدم ها : کسی قصد ترور رئیس جمهور را داشته کسی که پسر فکر می کند شبیه به اوست .
دو نفر بودند : رفتار ایرانی ها با افغانی ها .
کمیته کیفر : رهبر خواب می بیند که قرار است کمیته ای او را محاکمه نمایند .
سربرانگاه : تنی که به دنبال سری می گردد و سر نامناسبی را برمی گزیند .
اینم یک مجموعه دیگه از آقای آصف زاده . قشنگ بود این کتاب را دوست داشتم . اون کلیشه همیشگی افغان نویس ها نبود داستان های غیرجنگ داشت و داستان های جنگیش هم نسبتا دید جدیدتر و زیباتری داشت . خود داستان نوروز فقط در کابل باصفاست هم برگزیده جایزه گلشیری بوده . در کل که کتاب قشنگیه فقط طرح جلدش از نظر من افتضاح می باشد .
آقای سلطان زاده ظاهرا اجازه اقامت در ایران را پیدا نمی کنند به خاطر افغانی بودنشون و الان در اروپا به سر می برند .
قسمت زیبایی از کتاب
دسته جمعی راحت تر می شود بدبختی را تحمل کرد و حتی به پیشواز مرگ هم رفت .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه