جاده / مک کارتی

جاده
كورمك مك كارتي
حسين نوش آذر
انتشارات مرواريد
دنيا به روزهاي پاياني خود نزديك شده . تمام آمريكا در آتش سوخته و جاده ها پر از خاكستر است . دماي هوا تغيير كرده و بسيار سرد شده است و در اين حال پدري همراه پسرش رهسپار جنوب است تا شايد به سرزمين هاي امن تر و گرمابخش تري برسد . پسر بچه اي كه هنوز اعتقاد به نيكي و انسانيت را از دست نداده . پدر و پسر تمام مدت در جاده هستند جاده هايي پوشيده از خاكستر ....
كتاب برنده جايزه پوليتزر 2007 بوده . كتاب تقريبا قشنگيه خيلي روان نوشته شده و ترجمه رواني هم داره . مباحث فلسفي و روان شناسي را زيبا مد نظر قرار داده و ديالوگ هاش هرچند كم و كوتاه اما خيلي قوي و زيباست در عين سادگي با اين وجود كتاب يك نواختي هست و خيلي كند پيش مي ره .
آقاي مك كارتي از نويسندگان مشهور آمريكايي هست كه از گفت و گو با روزنامه ها خيلي بدش مي ياد و خيلي سخت زير بار اين كار مي ره . از اون نويسنده هايي بود كه خيلي وقته فكرم درگيرش هست ازش كتاب بخونم .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
چيزي كه آدم دوست داره يادش بمونه فراموش مي كنه و چيزي كه دوست داره فراموش كنه يادش مي مونه .
اگه آدم تو موارد پيش پا افتاده بدقولي كنه ، توي كاراي مهم تر هم بدقولي مي كنه .
زن ها خواب خطراتي كه عزيزان شون تهديد مي كنه مي بينن و مردها خواب خطرهايي كه خودشون تهديد مي كنه .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه