دنديل

 

غلامحسين ساعدي

 

انتشارات اميركبير

كتاب مجموعه 4 داستان كوتاه از آقاي ساعدي هست .

دنديل : دنديل منطقه اي دور افتاده است كه زماني دختر نوجواني بسيار زيبا براي خودفروشي گذارش به آنجا مي افتد .

عافيتگاه : مردي كه براي جمع آوري اطلاعات به شهري جنوبي آمده است بر اثر طغيان رود ، در شه ماندگار مي شود .
آتش : برادر بزرگ در بيمارستان بستري است و خواهر و برادراني كه طاقت دوري اش را ندارند به زور او را به خانه مي آورند .
من و كچل و كيكاووس : سه دوست براي تهيه فيلم مستند راهي جنوب مي شوند ولي پاسگاه به آنها تهمت جاسوسي مي زنند .

خيلي قشنگ بود . حالا يا جدي جدي خيلي خوب مي نويسه آقاي ساعدي يا چون من فقط سراغ نوشته هاي مشهورش رفتم اين قدر كتاباش به دلم نشسته .  به هر حال داستان هاي بومي و خيلي زيبايي داره اين كتاب هم . هم روان نوشته شدن هم خلاقن و هم قوي هستن . خوندنش رو توصيه مي كنم بهتون .

آقاي ساعدي از بزرگ ترين نويسنده هاي ايران بودند كه در خارج از ايران فوت كردند .

 

قسمت زيبايي از كتاب

وقتي كار از كار گذشت ، هر كارش بكني بي فايده س .