آن طرف خیابان

 

جعفر مدرس صادقی

 

انتشارات مرکز

از آقای مدرس صادقی رمان های مختلفی را معرفی کردم ولی ایشون اهل داستان کوتاه هم هستند و دیدم حیفه بدون معرفی داستان کوتاه های ایشون سراغ نویسنده دیگری برم . به هر حال این کتاب مجموعه 4 داستان کوتاه از ایشون هست .

آن طرف خیابان : محبوبه دختر زیبایی است که تحت تاثیر محبت ها و توجه های استاد نقاشش قرار گرفته و کار نقاشی را جدی گرفته و نمایشگاه نقاشی بر پا می کند و ... داستان بسیار زیبایی است و مرز عقل و جنون را زیبا در هم می ریزه

پدرها و پسرها : دو دوستی که اکنون در سنین میان سالی دوباره رو در روی هم قرار گرفته اند و زندگی و عشق خود و پدرها را مرور می کنند یک جوری یاد آور کتاب بیژن و منیژه  بود .

باغ مشیر : همکارهای قدیمی که اکنون به هم سر می زنند  . همکاری که با پول نزول ثروت مند شده و همکار دیگری که با ناراحتی به عمل همکاش فکر می کند و ... این داستان جز داستان های برگزیده داوران دوره دوم جایزه هوشنگ گلشیری بود . بسیار داستان روان و زیبایی است .

برای کی حمام بسازم : پیرمردی که ارباب دهی بوده اکنون بچه هایش به خارج رفته اند و او طی نامه ای دارد ماجرای سفر آخرش به روستا را برای دخترش بازگو می کند . بسیار بسیار زیباست

کتاب فوق العاده زیبایی بود و واقعا چسبید . داستان ها همه جون دار و موضوع دار هستند و روندش واقعا زیباست و چهارچوب بی نظیری داره . نثر هم یک دست و ساده عین گفت و گوهای عادی روزمره است . شدیدا توصیه می کنم کتاب رو .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

زن خوب وجود نداره . مادر تو هعم زن خوبی نبود اردلان . خدا رحمتش کنه . خدا رحمش کرد که مرد ، وگرنه آخر عمری مجبور می شدم طلاقش بدم .

 

عشق های دوره دانشجویی هم عشق نیست . بازی یه . اون موقع هم آدم بیشتر دنبال لاس زدن و حال و حوله . عشق یعنی عشق بابای من به منیر خانم . که آدم از خونه و زندگی و همه چیزش صرف نظر کنه ، همه چیزشو به خاطر عشقش فدا کنه .