توپ شبانه/ مدرس صادقی

توپ شبانه
جعفر مدرس صادقي
انتشارات مركز
توپ شبانه آخرين اثر منتشر شده از آقاي صادقي هست . كتاب در مورد دختر جواني است كه دوست پسر بي پول و عاشقش "ابي " ازدواج كرده و به كانادا رفته است . اكنون سال ها از آن روزهاي اول گذشته و عشقي بين اين زوج وجود ندارد . مرد هيچ گاه خانه نيست و زن حاضر نيست بچه اي از شوهرش داشته باشد و دائم به فكر خودكشي است .
قشنگ بود دوستش داشتم كلا حال و هواي خاصي داره كتاب هاي آقاي صادقي ، ساده و روان داستانش همون داستان هاي سر راست و معمول اما واقعا هم سر راست و معمول نيست در عين ساده بودن اتفاق ها و نظرات غيرمنتظره اي وجود دارند كه با رنگ و لعاب سادگي حضور دارند .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
شايد هيچ غلطي به اندازه ي ازدواج غلط نباشد ، اما همه دوست دارند كه اين غلط را بكنند .
بر خلاف اين مملكت كه مرد و زن مساوي اند ، توي مملكت ما مردها از صبح تا شب بايد سگدو بزنند تا زندگي خانم بچه ها را تامين كنند و خانم ها اگر خودشان را درگير بچه داري نكنند ، يعني اين كه يا اصلا بچه دار نشن يا اين كه وضع شوهره آن قدر خوب باشد كه بتوانند بچه ها را بگذارند مهدكودك ، سلطنت مي كنند و و آن قدر وقت آزاد و فراغ بال دارند كه هم بچسبند به شعر و شاعري و هم به نقاشي .
همه ي زن ها عين همه ان . خوشگل و بدگل نداريم . چاق و لاغر و پير و جوون هم نداريم . زن آدم ، دختر آدم ، مادر آدم ، دختر خاله ي آدم ، همه عين هم ان .
اگر از تو بپرسند شاعرها توي دنيا بيشترند يا رمان نويس ها ، چه جوابي مي دهي ؟بگو رمان نويس ها . به اين دليل كه آن ها كه رمان نويس اند كه خوب ، رمان نويس اند و آن ها هم كه شاعرند دير يا زود تبديل مي شوند به رمان نويس .
اگر معجزه اي اتفاق بيفتد فقط يك بار اتفاق مي افتد . با يك رمان شايد به يك جايي برسي ، اما با يكي دو تا شعر به هيچ جايي نمي رسي .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه