من و سیمین و مصطفی/ ارسطویی

من و سیمین و مصطفی
شیوا ارسطویی
انتشارات روزنه
این بار یک رمان از خانم ارسطویی . شیوا راوی داستان است دختری در زمان انقلاب که در مجلس خصوصی تولد با عمر پسرک عرب مقیم امریکا گرفته شده و در پاسگاه با او عقد کرده و الان در یک میتینگ سیاسی دوستانش را گرفته اند . شیوا عاشق احمد است و مصطفی برادر احمد عاشق شیوا و عمر عاشق سیمین بوده که در بمباران کشته شده و سیمین عاشق پدر عمر بوده و ...
بد نبود تا اواسط خیلی بیشتر دوسش داشتم ولی اواخر داستان و اون حالت روشنفکرانه اش و پیچش و پرسش و پاسخهاش مدلی نیست که من بپسندم . بعدم داستان هاش اصولا توی دهه شصت اتفاق می افته من بچه بودم اون موقع و جدا نمی دونم زندگی جوونا چطور بوده اما همش حسم اینه این نبوده اشتباهه و در حقیقت می خوام بگم محیطی که می سازه برای من ملموس نیست نشناختمش در موردش نشنیدم و بنابرین دور از ذهنمه
در مورد خانم ارسطویی باید بگم ایشون از همون سال های اول جنگ به عنوان امدادگر داوطلب توی جبهه حضور داشتن و به همین خاطرم توی چند تا فیلم با موضوع دفاع مقدس به عنوان مشاور کارگردان حضور داشتند و البته توی چندتا فیلم کوتاه هم بازی کردند خودشون .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه