پاي بندي هاي انساني / موآم

پاي بندي هاي انساني
سامرست موآم
عبدالحسين شريفيان
انتشارات چشمه
فيليپ پسر بچه فلجي است كه در كودكي پدر و مادرش فوت مي كنند و عموي كشيشش قيم او مي شود . فيليپ پسر بچه اي خجالتي و حساس است و با اينكه در مدرسه شرايط تحصيلي خيلي خوبي دارد به دليل همين حساسيت ها از بورس دانشگاه انصراف داده و براي يادگيري زبان آلماني راهي ان كشور مي شود . او نمي داند قرار است در زندگي چه كار كند از اين شاخه به ان شاخه مي پرد حرفه هاي مختلفي را دنبال مي كند و در پي معناي زندگي و دوست داشتن است .
اين كتاب را خيلي سال پيش خونده بودم كتاب خوبيه مشكلي نداره ولي چيز خارق العاده اي هم توش نيست خيلي كلاسيكه خيلي سر راسته به نظرم كتاب متوسطيه چون اولا سبكش معموليه و دوما شخصيت اصلي داستان اصلا روحيه اي نداره كه من بتونم باهاش ارتباط برقرار كنم پس خوشم نمي ياد ازش ولي خوب در مجموع داستان بدي هم نيست .
جالبه بدونيد موام مثل فيليپ داستان پدر و مادرش در بچگي مي ميرند و عموي كشيشش اون را بزرگ مي كنه و عين فيليپ به پزشكي روي مي ياره و بعد از تحصيلش تا چند سال هم پزشك بوده .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
احساس تشكر در آنان كه صدقه مي گيرند خيلي كمتر از آن است كه در دهندگان صدقه است .
مصيبت آن زمان است كه آدم خيلي دير متوجه بشود كه موفقيت چنداني نداشته است . اين موضوع حال آدم را مي گيرد .
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه