زندانی قلعه فراموشی/ هوگو
زندانی قلعه فراموشی
ویکتور هوگو
شاپور رزم آزما
انتشارات دبیر
شوماکر که زمانی دارای مقام و منصب بوده به اتهما خیانت محاکمه شده و اکنون در قلعه مستحکمی زندانی است . او دختری جوان و زیبا دارد که همراه وی در قلعه است . از سوی دیگر پسر جوانی که فرزند دشمن وی است عاشق دخترش شده و می خواهد دخترک را به رویاهایش برساند و ...
خوشم نیومد خیلی دیگه از این داستان های بچه ها بود که برای من جذابیتی ایجاد نمی کرد و یک جورایی اسامی و اتفاقاش اصلا من را به خودش نمی خوند شاید بشه گفت اتفاقات زیاد اسامی سنگین ماجراهای پرتعریف بدون کشش زیاد جوری که واقعا دلم نمی خواست پیش برم یک جوری توی ذوقم زد .
ویکتور هوگو توی زمان بچگی با دخترکی هم بازی بوده و بعدها هم عاشق همون دختر می شه و باهاش ازدواج می کنه و چهار پنج تا بچه هم گیرشون می یاد !
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 11:41 توسط فرانک
|
توي اين وبلاگ مي خوام خلاصه كتاب هايي را كه مي خونم بنويسم و همچنين قسمت هاي زيبايي از اون ها را ، تا هم براي خودم بمونه هم اگه كسي دلش خواست استفاده كنه