مستاجر وایلدفل هال

 

ان برونته

رضا رضایی

 

انتشارات نی

خانم گراهام زن جوان بیوه ای است که همراه با پسرش ارثر در عمارت وایلدفل هال مقیم شده اند همسایه ها کنجکاوی زیادی در مورد این همسایه جدید و مرموز نشان می دهند . گیلبرت راوی ماجرا پسر ج.انیست که سعی می کند به هلن نزدیک شود اما هلن از او پرهیز دارد و در نهایت دفترچه خاطراتش را به گیلبرت می دهد تا به راز او پی ببرد . گیلبرت دفترچه را می خواند و متوجه می شود هلن شوهری دارد که از دست او فرار کرده و .....

بد نبود . از خواهران برونته کتاب هایی معرفی کردم و یکی از تازه های نشر هم همین کتاب بود از آن برونته خواهری که کتابی ازش نخوندم و گفتم فرصت خوبیه . خوب راستش همون داستان های عاشقانه کلاسیک که راحت تا اخر خطو می شه خوند و چارچوب ضعیف که انگار نمی دونه ماجرا را چطور شروع کنه برای همین مثلا داستان این طوریه که گیلبرت به شوهر خواهرش نامه می نویسه تا براش داستان بگه و این داستان در حقیقت داستان زندگی گیلبرته ! همه این عوامل هست اما راستش منکر جاذبه این مدل داستان های عشقی هم نمی شه شد جوری که واقعا کتاب را نمی تونی زمین بذاری و خیلی خیلی زود تمامش می کنی به نظر من از لحاظ ادبی قوی نبود ابدا اما سرگرم کننده بود . باید بگم ان کوچک ترین خواهر برونته بوده.

 

قسمت های زیبایی از کتاب

جایی که امید نباشد زندگی هم متوقف می شود .

 

آدم همیشه چیزی را که می خواهد نباید داشته باشد . بهترین آدم ها هم بد عادت می شوند .

 

در این دنیای فانی ، کسی به اندازه ای که می خواهد خوشبخت نیست .