بیروت 75/ سمان

بیروت 75

 

غاده سمان

محبوبه افشاری

 

انتشارات نیماژ

سال نشر : 1395

 داستان این کتاب در مورد ۵ نفری هست که سوار بر تاکسی از دمشق به بیروت می روند هر کدام زندگی خاص خود را دارند و امید و آرزویی در ذهنشان جای دارد . فرح که سعی داره روستا را فراموش کنه و پولدار شه یاسمین که صومعه را کنار گذاشته و به دنبال عشقه ابومصطفی ماهیگیر فقیری که امیدش به جراغ جادوست طعان که تحصیل کرده به کشور برگشته و اکنون هدف انتقام های قبیله ای است و ابوالملا و .‌..

داستان بدی نیست تکه های جامعه که سعی می کنند از گذشته شون فرار کنند بسته شدن راه ها بلد نبودن قوانین بازی و .... موضوع جالبی را در نظر گرفته ولی یک کم جونداری قسمت ها کمه هیچ کدوم شخصیت ها را حسی بهش پیدا نمی کنین انگار. در مجموع بد نیست.

این کتاب اولین رمان غاده سمان هست . در مورد ایشون باید بگم که پدرشون رئیس یکی از دانشگاه های سوریه و زمانی وزیر آموزش و پرورش بوده . از اونجایی که در کودکی مادرش را از دست داده بود پدرش خیلی بهش توجه می کرد و تحت حمایتش داشت و از همون نوجوانی هم آثارش را زیر نظر خودش شروع کرد چاپ کردن . البته بعدها انتشاراتی به اسم خودش راه انداخت که فقط هم آثار خودش را چاپ می کرد و ظاهرا تعدادی از آثار چاپ نشده اش هم را توی سوئیس به امانت گذاشته و گفته به موقع چاپشون می کنه .

دانوب خاکستری/ سمان

دانوب خاکستری

 

غاده سمان

نرگس قندیل زاده

 

انتشارات ماهی

سال نشر : 1395

دانوب  خاکستری : دختری که گوینده رادیو بوده و بعد از خواندن اخبارهای دروغ دولت راه زندگی اش را گم کرده.
حریق آن تابستان: سرگشته حذب سیاسی دیدن زجر مردم از نزدیک و روحی که التیام نمی یابد.
ساعت دوزمانه و کلاغ :زنی که به کشورش یمن بازگشته و با مردی انقلابی آشنا می شود .
لکه‌ای نور بر صحنه : دیدن همرزم روزهای دور در غربت .
لیلا و گرگ : مادری که خودش و اندامس و لباسش مهم بود.
ای دمشق : معشوقی در زمان های قبل .

مجموعه ای از داستان های کوتاه همه هم تقریبا به این صورت نوشته شده که در زمان حال هستیم اما هی بازگشت هایی به گذشته داره و شرایط و اتفاقات را شفاف می کنه . ریتم گفتن هم عاشقانه و رویایی است و اصولا از مبارزه و اشتیاق برای وطن می گه ولی اصولا خانم هایی هم داریم که سعی می کنن گم گشتگی خودشون را در دوستی با مردها پیدا کنند و یه جوری در وجود اونها حل می شوند خصوصا اون حازم مبارز که خیلی شیکم سه تا زن داره !!! خلاصه که هر چند من عاشق این جملات رویایی هستم اما شخصیت پردازی زن هاش را اصلا دوست نداشتم و مضمون های به نظرم خیلی تکرار می شد توی تمام قصه ها و اون قدرا به دلم ننشست.

اینم یه خانم نویسنده دیگه در حقیقت غاده سمان نویسنده و شاعر اهل سوریه است از بنیان گذاران شعر نوی عرب هست و فامیلی دوری هم با نزار قبانی داره. ایشون دکترای ادبیات انگلیسی داره و تنها هم یک فرزند دارند پسری به نام حازم . همسر ایشون فوت کردند ولی خوبه بدونید استاد دانشگاه بوده و انتشاراتی هم داشته در ضمن زمانی هم رئیس بانک بوده .

 

قسمت های زیبایی از کتاب

آیا واقعا می توان چیزی را اصلاح کرد؟ آیا هرگز می توان آثار ویرانی بناها و انسان ها را ترمیم کرد تا هر چیزی به آن وضعی که بوده بازگردد؟ ... درست همان طور که بود؟ ....

 

عمر خاطرات بیشتر از عمر جراحات است.

 

همه ی گل ها را می کنم و بر آن ها تف می اندازم . تا وقتی در هر جایی از این دنیا گندم کم باشد هیچ زمینی حق ندارد گل بدهد .

 

در زندگی هیچ حقیقتی نیست که آدم به خاطرش بمیرد .

 

تا وقتی کلمات در دنیای تو معنایی دارند و در دنیای من معنایی دیگر ، گفت و گو مرده است .... و همه ی حرف ها برای باد گفته می شود.